نماد ما³
نماد ما³
جنگل
نیکا همرا با آمیا جفرون تاکی لیندا به جنگل رفتن
آمیا:زودتر تموم ش بریم لیندا:بابا خو چرا اینقد میترسی خداراشکر وقتی بهت گفتیم جک بی چشم نیستش اروم شدی...البته زر زدیم
آمیا:چی؟!
فلش بک به چند ساعت قبل لیندا:ببککششیینن*آمیا که با انگشتاش زمینو گرفتخ**بقیه هم دارن آمیارو میکشن*نونیا:بابا مگه جک بی چشم باهات چه گوهی خورده اینقد ازش میترسی تاکی:نمیدونی جک یکی از کلیه هاشو خورده لیندا:ججکککک ببیی چششمممم ممرررددددد و تمممااممممم💀آمیا:عه حله میام همه:ااخخییشش*پایان فلش بک*همه:تقیسیم مبشیم*همه گم گور میشن آمیا میمون*...چرا من تنهام خخداااا *میره تو جنگل میگرده**صدای چمنای بلند میاد*آمیا:ها..؟هوم..*اسپری تنفسشو در میاره استفاده میکن*هوف... *آمیا کم کم راه میوفته میره*بچه های من وقت بازی رسید بیان با من همراه باشین،...(شعر مامانش داره میخونه**بازم صدای چمنای بلند میاد**آمیا یکم میلرزه* ؟؟؟:منتظرت بودم..آمیا
آمیا:ها؟! ت.....و کی..هستی.....*خشک شد بدبخت*جک:یادت نمیاد؟هوم جکم(=
آمیا:.ت....و همونی...که کلیومو خوردی...؟💀
جک:عع اون مال خیلی وقت پیش هفت سال پیش*زر میزن ۹ماه پیش کلیوشو خورد🗿*میا:ع.ع.....ع....جک:هوم چیزیت شده؟
*آمیا از اسپری تنفسش استفاده میکن*هیچی... جک:هوم *یهو صدای عر عر میاد جفرون لیندا نیکا تاکی دارن از جف در میرن*لیندا:گگوووهههه خخووررددمممم نیکا: یییووههوووو جفرون: ععععععععععععععععععع تاکی:وووووووویییییییییی*همه در میرن*آمیا:......خدایا جک:دوستات واقعن عجیبن... آمیا:حق داری بگی اونا دوستامن خب عجببن منم عادت کردم تاکی:یا ااققددسس پپلللووووو جک:چرا اون دوستت که پسره موهاش قهوی اینقد شبیه توبی آمیا:نمیدونم والا
جک:حالا خوشحالم میبینمت البته این اخرین باره که همو میبینیم *چاقوشو در میاره*ببخشید....آمیا:......ج..ک *یهو جک با مماخ میوفته رو زمین**لیندا که با مایتابه زد تو سرش*لیندا:خوبی؟ آمیا:ا...ره لیندا:*آمیارو بغل میکن*خوب حالا ببجممممبببب باید در بریم *لیندا امیادر میرن*تاکی:*بالا درخت*هودی داره راه میره*تاکی:هوم.... *تاکی از رو شاخه های بزرگ درختا هودی رو دمبال میکن*(هودی متوجه تاکی میشه ولی واکنشی نشون نمیده)*تاکی دستاشو اویزون میکن تا دستش به هودی برسه* *هودی دست تاکی رو میگیره پرتش میکن*تاکی:عععععع هودی:تو کی هستی؟ *میلشو در میاره* تاکی:من تاکی هستم یه بدبخت که همینجوری اومد کرم بریز سندوروم تورت دارم😍💔 هودی:.....چقد شبیه توبی تاکی:اها "تاکی تیک عصبیش میخوره میوفته ر زمین" *تاکیم مث توبی تیک عصبی داره💔😍*هودی:ها؟! تاکی:هیچی تیک عصبی دارم هودی:ببخشید...ولی باید بکشمت.. تاکی:عه که اینطور باوش*وقتی از مرگ نمیترسه🗿*بچه ها لایک کنین کامنتبزارین
جنگل
نیکا همرا با آمیا جفرون تاکی لیندا به جنگل رفتن
آمیا:زودتر تموم ش بریم لیندا:بابا خو چرا اینقد میترسی خداراشکر وقتی بهت گفتیم جک بی چشم نیستش اروم شدی...البته زر زدیم
آمیا:چی؟!
فلش بک به چند ساعت قبل لیندا:ببککششیینن*آمیا که با انگشتاش زمینو گرفتخ**بقیه هم دارن آمیارو میکشن*نونیا:بابا مگه جک بی چشم باهات چه گوهی خورده اینقد ازش میترسی تاکی:نمیدونی جک یکی از کلیه هاشو خورده لیندا:ججکککک ببیی چششمممم ممرررددددد و تمممااممممم💀آمیا:عه حله میام همه:ااخخییشش*پایان فلش بک*همه:تقیسیم مبشیم*همه گم گور میشن آمیا میمون*...چرا من تنهام خخداااا *میره تو جنگل میگرده**صدای چمنای بلند میاد*آمیا:ها..؟هوم..*اسپری تنفسشو در میاره استفاده میکن*هوف... *آمیا کم کم راه میوفته میره*بچه های من وقت بازی رسید بیان با من همراه باشین،...(شعر مامانش داره میخونه**بازم صدای چمنای بلند میاد**آمیا یکم میلرزه* ؟؟؟:منتظرت بودم..آمیا
آمیا:ها؟! ت.....و کی..هستی.....*خشک شد بدبخت*جک:یادت نمیاد؟هوم جکم(=
آمیا:.ت....و همونی...که کلیومو خوردی...؟💀
جک:عع اون مال خیلی وقت پیش هفت سال پیش*زر میزن ۹ماه پیش کلیوشو خورد🗿*میا:ع.ع.....ع....جک:هوم چیزیت شده؟
*آمیا از اسپری تنفسش استفاده میکن*هیچی... جک:هوم *یهو صدای عر عر میاد جفرون لیندا نیکا تاکی دارن از جف در میرن*لیندا:گگوووهههه خخووررددمممم نیکا: یییووههوووو جفرون: ععععععععععععععععععع تاکی:وووووووویییییییییی*همه در میرن*آمیا:......خدایا جک:دوستات واقعن عجیبن... آمیا:حق داری بگی اونا دوستامن خب عجببن منم عادت کردم تاکی:یا ااققددسس پپلللووووو جک:چرا اون دوستت که پسره موهاش قهوی اینقد شبیه توبی آمیا:نمیدونم والا
جک:حالا خوشحالم میبینمت البته این اخرین باره که همو میبینیم *چاقوشو در میاره*ببخشید....آمیا:......ج..ک *یهو جک با مماخ میوفته رو زمین**لیندا که با مایتابه زد تو سرش*لیندا:خوبی؟ آمیا:ا...ره لیندا:*آمیارو بغل میکن*خوب حالا ببجممممبببب باید در بریم *لیندا امیادر میرن*تاکی:*بالا درخت*هودی داره راه میره*تاکی:هوم.... *تاکی از رو شاخه های بزرگ درختا هودی رو دمبال میکن*(هودی متوجه تاکی میشه ولی واکنشی نشون نمیده)*تاکی دستاشو اویزون میکن تا دستش به هودی برسه* *هودی دست تاکی رو میگیره پرتش میکن*تاکی:عععععع هودی:تو کی هستی؟ *میلشو در میاره* تاکی:من تاکی هستم یه بدبخت که همینجوری اومد کرم بریز سندوروم تورت دارم😍💔 هودی:.....چقد شبیه توبی تاکی:اها "تاکی تیک عصبیش میخوره میوفته ر زمین" *تاکیم مث توبی تیک عصبی داره💔😍*هودی:ها؟! تاکی:هیچی تیک عصبی دارم هودی:ببخشید...ولی باید بکشمت.. تاکی:عه که اینطور باوش*وقتی از مرگ نمیترسه🗿*بچه ها لایک کنین کامنتبزارین
۵.۷k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.