شیطان یا فرشته پارت ۱۲

ویو ادمین
دیگه جیمین و ا/ت لباس هاشون رو پوشیدن و رفتن پایین تو راه هیچ حرفی نزدن تا رسیدن ساحل
ا/ت: اینجا خیلی قشنگه
جیمین: اهوم و تنها جایی هست که با خانواده ام خاطره دارم🙂
ا/ت: اینجاست🥲
ارباب تو.....
جیمین : بهم بگو جیمین
ا/ت: باشه*لبخند* تو گفتی شیطانی درسته؟
جیمین: آره چطور؟
ا/ت: اصلا بهت نمیخوره شیطان باشی ..
جیمین: پس چیم
ا/ت: عه بزار حرفم رو بزنم بیشتر شبیه فرشته هایی
جیمین: واقعا؟
ا/ت: آره
جیمین: خوبه اون یکی رومو ندیدی اینو میگی🤣
ا/ت: عه پس امیدوارم هیچوقت نبینمش
جیمین: میگم یه راهنماییم میکنی
ا/ت: امم اره
جیمین:من عاشق یکیم ولی نمیتونم بهش بگم
ا/ت: عرررر چه خوب ولی چرا؟
جیمین: میترسم ردم کنه
ا/ت: بهش بگو اگه ردتم کرد حداقل سنگینی رو دلت نمی‌مونه که چرا بهش نگفتی
جیمین: خوب چطوری بگم؟
ا/ت: خوب میتونی یه جای قشنگ مثل اینجا بیاریش واسش یه میز دونفره خوشگل اماده کنی دیگه(حالت متفکر) همینا بعد بهش اعتراف کن دوسش داری
جیمین: مطمعنی؟
ا/ت: اره

اسلاید ۲ لباس ا/ت
اسلاید ۳ لباس جیمین
اسلاید ۴ ساحل