ادامه پارت هفدهم
ادامه پارت هفدهم
#اگه_میتونی_عاشقم_کن
رفتم رو تختم دراز کشیدم ک صدای سوفیا رو شنیدم..یکم گوشامو تیز کردم تا بتونم راحت تر بشنوم
سانا با لحن خاصی گفت
سانا :چیشد ک برگشتی؟
راهور: نگو که بانو پاکدامنی و حجب و حیا...
همشون ب این حرف راهور خندیدن
سوفیا: ن بابا مست بود
مستی از سرش پریید گف تو اینجا چیکار میکنی؟..و بهتره بری تو اتاق خودت چون میخوام بخوابم
مگی: و ماهم باور کردیم
سوفیا: ببند دهنو
از صدای پاهاشون فهمیدم ک رفتن بخوابن
هرکار میکردم نمیشد بخوابم
با فکر حرفایی که جونگ کوک زده بود و بوسش قلبم دیوانه وار به قفسه سینم میکوبید
دستمو رو قلبم گذاشتم و به خودم تشر زدم
_اینجا دلت بلرزه باید فاتحتو بخونی
و با آیت فکرا چشمام گرم شد و خوابیدم
یک هفته از اون ماجرا گذشت و ما دخترا تو این یک هفته به خوبی تمرین کرده بودیم و کاملا هماهنگ بودیم
صبح با صدای جیغ مانند سوفیا از جام پرییدم..
سوفیا: معلومه کجایی؟ تا دوساعت دیگه مسابقه شروع میشه
_عوووو چخبره اول صبحی
راهور: لنگه ظهره خانم خوابالو
_مگه ساعت چنده؟
سانا: ساعت دوازده
_اوه چقد خوابیدم
مگی: بس ک خرسی
#اگه_میتونی_عاشقم_کن
رفتم رو تختم دراز کشیدم ک صدای سوفیا رو شنیدم..یکم گوشامو تیز کردم تا بتونم راحت تر بشنوم
سانا با لحن خاصی گفت
سانا :چیشد ک برگشتی؟
راهور: نگو که بانو پاکدامنی و حجب و حیا...
همشون ب این حرف راهور خندیدن
سوفیا: ن بابا مست بود
مستی از سرش پریید گف تو اینجا چیکار میکنی؟..و بهتره بری تو اتاق خودت چون میخوام بخوابم
مگی: و ماهم باور کردیم
سوفیا: ببند دهنو
از صدای پاهاشون فهمیدم ک رفتن بخوابن
هرکار میکردم نمیشد بخوابم
با فکر حرفایی که جونگ کوک زده بود و بوسش قلبم دیوانه وار به قفسه سینم میکوبید
دستمو رو قلبم گذاشتم و به خودم تشر زدم
_اینجا دلت بلرزه باید فاتحتو بخونی
و با آیت فکرا چشمام گرم شد و خوابیدم
یک هفته از اون ماجرا گذشت و ما دخترا تو این یک هفته به خوبی تمرین کرده بودیم و کاملا هماهنگ بودیم
صبح با صدای جیغ مانند سوفیا از جام پرییدم..
سوفیا: معلومه کجایی؟ تا دوساعت دیگه مسابقه شروع میشه
_عوووو چخبره اول صبحی
راهور: لنگه ظهره خانم خوابالو
_مگه ساعت چنده؟
سانا: ساعت دوازده
_اوه چقد خوابیدم
مگی: بس ک خرسی
۳.۰k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.