𝕡𝕒𝕣𝕥1
ویو ات
وارد کلاب شدم ، رفتم نشستم رو یکی از صندلی ها و ی بطری ویسگی سفارش دادم بعد چند مین پسر جذابی نزدیک میز شد و
گفت :خانوم بفرمایید سفارشتون
موهای قهوه ایش خیلی بهش میومد و لبخند دختر کشی رو لباش بود
بطری رو با ی لیوان گذاشت سر میز یه نگاه ریز ب رون پاهام ک از زیر پیرهنم اومده بود بیرون کردو با پوزخندی رفت
ب ساعتم نگاه کردم ساعت ۱۲ بود حال رقصیدن نداشتم و سرگیجه ی بدی هم داشتم ب سمت در خروجی رفتم ب پسر های زیادی برخورد کردم ولی بلاخره اومدم بیرون
دم در منتظر تاکسی بودم کسی اون نزدیکی نبود هوا هم خیلی سرد بود و خودم و تلو تلو خوران ب ی پله رسوندم و نشستم چشمام تو خمار بود و همه جارو تار میدیدم تا ی مرد با کت و شلوار مشکی اومد طرفم کت مشکیشو و رو دوشم انداخت و بلندم کرد و وارد ی کوچه خلوت شد منو چسبوند ب دیوار و دستشو دور کمرم حلقه کرد و دستشو آورد پایین داشتم گریه میکردم ک ی دفعه ی مرد با کت و شلوار کرم رنگ با پا رف تو سینه یارو و من محکم پرت شدم اونور و سرم خورد ب دیوار دستمو گذاشتم رو سرم بت چشمایی ک هیچی نمیدید بهشون نگا میکردم .
کت مشکیه فرار کرد و اون یکی اومد سمتم و بعدش هیچی نفهمیدم.
ویو تهیونگ
تا رفتم پیشش بیهوش شد برای استایل بغلش کردم و به سمت خونه خودم بردم گذاشتمش رو مبل و روش پتو کشیدم و خودم رفتم تو اتاقم و خوابیدم
حمایت پلیز
نویسنده
ایوا(خودم)
کارینا ༆
جینا ༆
لونا༆
مون_بین #سانها #ام_جی #جین_جین #راکی #جیهوپ #جیمین #کوک #تهیونگ #شوگا #جین #جونگ_کوک #نامجون
#ارمی #اروها #کیپاپ #کیدراما #بی_تی_اس #استرو #اکسو #بلک_پینک #موکبانک #بازیگران_کره_ای
#زیبای_حقیقی #زیبایی_حقیقی #سلطنت_ابدی #پادشاه_سلطنت_ابدی #گابلین #گوبلین #صدای_جادو #وینچزو #نسل_خورشید #دبلیو #دبلیو_دوجهان #شادی #موسیقی_متن #موسیقی_متن_شماره_یک #عاشقان_ماه #هتل_دلونا #فیک_بی_تی_اس #وانشات
وارد کلاب شدم ، رفتم نشستم رو یکی از صندلی ها و ی بطری ویسگی سفارش دادم بعد چند مین پسر جذابی نزدیک میز شد و
گفت :خانوم بفرمایید سفارشتون
موهای قهوه ایش خیلی بهش میومد و لبخند دختر کشی رو لباش بود
بطری رو با ی لیوان گذاشت سر میز یه نگاه ریز ب رون پاهام ک از زیر پیرهنم اومده بود بیرون کردو با پوزخندی رفت
ب ساعتم نگاه کردم ساعت ۱۲ بود حال رقصیدن نداشتم و سرگیجه ی بدی هم داشتم ب سمت در خروجی رفتم ب پسر های زیادی برخورد کردم ولی بلاخره اومدم بیرون
دم در منتظر تاکسی بودم کسی اون نزدیکی نبود هوا هم خیلی سرد بود و خودم و تلو تلو خوران ب ی پله رسوندم و نشستم چشمام تو خمار بود و همه جارو تار میدیدم تا ی مرد با کت و شلوار مشکی اومد طرفم کت مشکیشو و رو دوشم انداخت و بلندم کرد و وارد ی کوچه خلوت شد منو چسبوند ب دیوار و دستشو دور کمرم حلقه کرد و دستشو آورد پایین داشتم گریه میکردم ک ی دفعه ی مرد با کت و شلوار کرم رنگ با پا رف تو سینه یارو و من محکم پرت شدم اونور و سرم خورد ب دیوار دستمو گذاشتم رو سرم بت چشمایی ک هیچی نمیدید بهشون نگا میکردم .
کت مشکیه فرار کرد و اون یکی اومد سمتم و بعدش هیچی نفهمیدم.
ویو تهیونگ
تا رفتم پیشش بیهوش شد برای استایل بغلش کردم و به سمت خونه خودم بردم گذاشتمش رو مبل و روش پتو کشیدم و خودم رفتم تو اتاقم و خوابیدم
حمایت پلیز
نویسنده
ایوا(خودم)
کارینا ༆
جینا ༆
لونا༆
مون_بین #سانها #ام_جی #جین_جین #راکی #جیهوپ #جیمین #کوک #تهیونگ #شوگا #جین #جونگ_کوک #نامجون
#ارمی #اروها #کیپاپ #کیدراما #بی_تی_اس #استرو #اکسو #بلک_پینک #موکبانک #بازیگران_کره_ای
#زیبای_حقیقی #زیبایی_حقیقی #سلطنت_ابدی #پادشاه_سلطنت_ابدی #گابلین #گوبلین #صدای_جادو #وینچزو #نسل_خورشید #دبلیو #دبلیو_دوجهان #شادی #موسیقی_متن #موسیقی_متن_شماره_یک #عاشقان_ماه #هتل_دلونا #فیک_بی_تی_اس #وانشات
۸.۴k
۰۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.