سناریو...درخواستی...
وقتی بدون اجازشون رفتی و بارو شب برمیگردی کتکت میزنن...
نامجون:
حسابی از کارش پشیمون میشه و وقتی میبینه عین مجسمه تو اتاقت به سقف زل زدی میاد بغلت میکنه و قلقلکت میده تا ببخشیش
////////////////////////////
جین:
_اصلا من به این هندسامی حقت بود میخواستی نری
+سوکجیییییننننن ازت متنفرمممم^گریه^
_نه نه گو.ه خوردم*میاد کلی بوست میکنه*
<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<
یونگی:
_ببخشید عصبانی شدم
+شاید...
_ازین شاید گفتنت پشیمون میشیا*میاد جلو گردنت میگه*
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
جیهوپ:
با بغض میاد سفت سفت بغلت میکنه که به گوه خوردن میفتی
٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪
موچی:
میره برات کلی خوراکی میخره که نمیتونی مقاومت کنی و میپری بغلش و بو.سش میکنی
~~~~~~~~~~~~~~~~~
ته ته:
_یکاری میکنم از این قهر کردنت پشیمون شی
و تمام شب رو نماز خوندن😊😂
****************************
جونگکوک:
_شیرموز دیگه نمیخورم فقط اشتی کنننن^گریه^
که میری بغلش میکنی...
+شیر کاکائو میخوااااامممم
٪&٪^٪&٪&٪&٪&٪^٪&٪&^&^&^&^&٪^&٪&٪&
چطور بود؟
عیدتون مبالککککک
نامجون:
حسابی از کارش پشیمون میشه و وقتی میبینه عین مجسمه تو اتاقت به سقف زل زدی میاد بغلت میکنه و قلقلکت میده تا ببخشیش
////////////////////////////
جین:
_اصلا من به این هندسامی حقت بود میخواستی نری
+سوکجیییییننننن ازت متنفرمممم^گریه^
_نه نه گو.ه خوردم*میاد کلی بوست میکنه*
<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<
یونگی:
_ببخشید عصبانی شدم
+شاید...
_ازین شاید گفتنت پشیمون میشیا*میاد جلو گردنت میگه*
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
جیهوپ:
با بغض میاد سفت سفت بغلت میکنه که به گوه خوردن میفتی
٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪٪
موچی:
میره برات کلی خوراکی میخره که نمیتونی مقاومت کنی و میپری بغلش و بو.سش میکنی
~~~~~~~~~~~~~~~~~
ته ته:
_یکاری میکنم از این قهر کردنت پشیمون شی
و تمام شب رو نماز خوندن😊😂
****************************
جونگکوک:
_شیرموز دیگه نمیخورم فقط اشتی کنننن^گریه^
که میری بغلش میکنی...
+شیر کاکائو میخوااااامممم
٪&٪^٪&٪&٪&٪&٪^٪&٪&^&^&^&^&٪^&٪&٪&
چطور بود؟
عیدتون مبالککککک
۵.۴k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.