ازدواج اجباری: پارت13
ته: بابا
ب. ته: سلام پسرم ازدواج کردی نمیدونستم
ته: اینجا چیکار میکنی چرا برگشتی
همون لحظه یونا بیدار شد و گذاشتمش زمین
یونا: سس.. لام
ب. ته: سلام مثل اینکه بعد از 23تو دل پسر منو به دست اوردی
بابام داشت به یونا نزدیک میشد سریع جلوی یونا وایسادم
ته: نزدیکش نیا همین الان از خونه ی من برو بیرون الان
ب. یونا: چرا اینجوری رفتار میکنی
ته: همینطور که تو8سال پیش با من رفتار کردی
. فلش بک به 8سال قبل
ته: از من چه انتظاری داری چرا خودت درس نخوندی که الان اینقدر به من گیر میدی
ب. ته: من این همه برای تو پول خرج کردم که که درس بخونی جای منو بگیری حالا جواب منو میدی (زد توی صورت ته)
ته: اصلا تاحالا منو درک کردی واست مهمه من چی میخوام من به دنیا نیومدم جای توی مزخرف رو بگیرم میخوام خودم زندگی کنم
ب. ته: همین الان از این خونه گمشو بیرون دیگه هم بر نگرد
. زمان حال
ته: همین الان از این خونه گمشو بیرون دیگه بر نگرد
ب.: من تورو به اینجا رسوندم
ته: تو هیچ کاری واسه ی من نکردی فقط یه بچه 15ساله رو از خونه ی لعنتیت انداختی بیرون
بابام نگاهی به من کرد بعد به یونا و رفت
نتونستم جلوی خودم رو بگیرم روی زانو افتادم زمین و شروع کردن به گریه کردن
بچه ها کی پیتزا بلده درست کنه
درست کنه بیاره گشنمه
😭😭😭
ب. ته: سلام پسرم ازدواج کردی نمیدونستم
ته: اینجا چیکار میکنی چرا برگشتی
همون لحظه یونا بیدار شد و گذاشتمش زمین
یونا: سس.. لام
ب. ته: سلام مثل اینکه بعد از 23تو دل پسر منو به دست اوردی
بابام داشت به یونا نزدیک میشد سریع جلوی یونا وایسادم
ته: نزدیکش نیا همین الان از خونه ی من برو بیرون الان
ب. یونا: چرا اینجوری رفتار میکنی
ته: همینطور که تو8سال پیش با من رفتار کردی
. فلش بک به 8سال قبل
ته: از من چه انتظاری داری چرا خودت درس نخوندی که الان اینقدر به من گیر میدی
ب. ته: من این همه برای تو پول خرج کردم که که درس بخونی جای منو بگیری حالا جواب منو میدی (زد توی صورت ته)
ته: اصلا تاحالا منو درک کردی واست مهمه من چی میخوام من به دنیا نیومدم جای توی مزخرف رو بگیرم میخوام خودم زندگی کنم
ب. ته: همین الان از این خونه گمشو بیرون دیگه هم بر نگرد
. زمان حال
ته: همین الان از این خونه گمشو بیرون دیگه بر نگرد
ب.: من تورو به اینجا رسوندم
ته: تو هیچ کاری واسه ی من نکردی فقط یه بچه 15ساله رو از خونه ی لعنتیت انداختی بیرون
بابام نگاهی به من کرد بعد به یونا و رفت
نتونستم جلوی خودم رو بگیرم روی زانو افتادم زمین و شروع کردن به گریه کردن
بچه ها کی پیتزا بلده درست کنه
درست کنه بیاره گشنمه
😭😭😭
۵.۶k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.