Part 9
( دوروز بعد پارتی )
ویو ات :
مثل همیشه داشتم با انگشتام بازی میکردم و حوصلم سر رفته بود که در دفترم زده شد .
+ بفرمایین
در اتاق باز شد ،
* های گرلللللل
+ ریوووووو
سریع از روی صندلیم بلند شدم و بغلش کردم .
+ چه عجب یادی از ما کردی
* ما که همین دیشب باهم تلفنی حرف زدیم ( اخم الکی )
+ آخرین باری که همو دیدیم ۲ روز پیش بود ( اخم )
هردو به هم خیره شدیم و زدیم زیر خنده .
+ بگیر بشین
من نشستم روی صندلی خودم و ریوجین هم نشست روی صندلی جلوی میزم .
+ خب بگو ببینم چیشده دختر جون یادی از ما کردی
* درسته یک چیزی میخواستم بهت بگم ولی خودت هم میخواستم ببینم
+....
* یجی رو که میشناسی ؟ ه...
+ اره همون صاحب پارتی ، خب
* بهم پیشنهاد یک سفر داد که اکیپی بریم ججو
+ با کی ؟
* من ، تو ، خودش ، دوستش که اسمش جکسون عه .....و......
+ بزار حدس بزنم ، جئون جونگ کوک و لی فلیکس با دوست دخترش ( پوکر )
* خیلی زرنگی ( با حالت تاسف برای خودش )
* ولی ببین اومدنشون قطعی نیست چون هنوز نه رد کردن نه قبول ...
+ باشه باشه باشه ولی بازم باید فکرامو بکنم
* توروخدا بگو میای دیگه لعنتی خیلی دلم میخواد بیشتر با یجی آشنا شم توروخدا( التماس بدبختانه ) ..... راستی میتونیم بزنیم تو برجک اون دختره ( لبخند موذیانه )
+ اوفففف کی میریم خب ؟
* فردا ساعت ۹ صبح با جت شخصیش راه میوفتیم . بگو اره بگووووو توروخداااااا
+ باشه میام ( پوکر )
( صبح روز بعد )
ویو کوک :
با صدای جیغ یک نفر از خواب پریدم .
_ کدوم کsکشی این وقت صبح جیغ میزنه ( عصبانی و خوابالو )
سرمو به سمت در برگردوندم که با دیدن چهره متعجب فلیکس که بهم زل زده جیغی کشیدم و خودم رو زیر پتو جمع کردم
_ بی ناموس این وقت صبح اینجا چه گoهی میخوری
& تو چرا آماده نیستی چمدونت کجاست چرا لباس تنت نیست چرا تو انقدر گاویییییی حاجی گ*ایید*مت دلقک ک..کش ( آخراش با تاکید )
_ هو تند نرو مردک ( خوابالو )
فلیکس اومد منو از روی تخت کشوند پایین
& بدو بدو حموم من چمدونت رو جمع میکنم
حوصلم رو برداشتم و بی حوصله وارد حموم شدم . بعد ۲۰ مین اومدم بیرون که فلیکس رو توی اتاق ندیدم . لباسام رو پوشیدم ساعت رولکسم رو بستم موهام رو شونه کردم عطر تلخم رو زدم از اتاق خارج شدم و رفتم طبقه پایین . فلیکس با دوتا چمدون منتظر و کلافه وایستاده بود .
& چه عجب مستر جئون تشریف آورد.... چه تیپی هم زده پدصگ نکنه میخوای مخ بزنی گوساله ؟
_ من همیشه جذاب بودم نیازی هم نیست مخ کسی رو بزنم همه وقتی منو میبینن ناخودآگاه مخشون زده میشه مستر لی
رفتم جلو چمدونا رو برداشتم و از خونه رفتم بیرون . فلیکس هم دنبالم اومد .
_ ماشینت کجاست
& بیا دنبالم .
یکم اون طرف تر ماشینش رو پارک کرده بود . چمدون هارو گذاشتم صندوق عقب و رفتم نشستم که فلیکس خیلی سریع ماشین رو راه انداخت و با سرعت حرکت کرد .
( صبح روز بعد )
ویو ات :
توی خواب ناز بودن که با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم . ریوجین بود .
+ چه خبرته این وقت صبح روز تعطیل ( عصبی خوابالو )
* خیر سرم ۴ بار بهت یادآوری کردم که گوشیتو کوک کن دختره لعنت شدهههه
+ برای چی موبایلمو کوک کنم ؟( خوابالو و متعجب )
یک لحظه تمام دیروز رو یادم اومد .
+ من قطع میکنم بایییی ( با عجله )
* هی صب...( گوشی رو قطع کرد )
سریع بلند شدم رفتم یک حموم ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون . مثل جت لباسام رو چپوندم توی چمدونام . سریع رفتم یک میکاپ خیلییییی ساده کردم ، موهامو خشک کردم ، لباسام رو پوشیدم ، وسایل ریزه پیزم رو گذاشتم توی کیفم و سریع از خونه زدم بیرون . رفتم در حیاط رو باز کردم با با چهره ریوجین مواجه شدم .
* خوبه ازت راضیم زود حاضر شدی ( با حالت جدی و عینک آفتابی )
سریع چمدونام رو گذاشتم توی صندوق عقب و رفتم نشستم .
+ بزن بریم
_________
استایل هاشون برای رفتن به ججو :
اسلاید ۲ : کوک
اسلاید ۳ : فلیکس
اسلاید ۴ : ریوجین
اسلاید ۵ : ات
اسلاید ۶ : دوست دختر فلیکس
اسلاید ۷ : یجی
اسلاید ۸ : جکسون ( دوست یجی )
برای پارت بعد هم ۱۰ لایک و ۱۰ نظر 🎀
فایتینگ 🌱
ویو ات :
مثل همیشه داشتم با انگشتام بازی میکردم و حوصلم سر رفته بود که در دفترم زده شد .
+ بفرمایین
در اتاق باز شد ،
* های گرلللللل
+ ریوووووو
سریع از روی صندلیم بلند شدم و بغلش کردم .
+ چه عجب یادی از ما کردی
* ما که همین دیشب باهم تلفنی حرف زدیم ( اخم الکی )
+ آخرین باری که همو دیدیم ۲ روز پیش بود ( اخم )
هردو به هم خیره شدیم و زدیم زیر خنده .
+ بگیر بشین
من نشستم روی صندلی خودم و ریوجین هم نشست روی صندلی جلوی میزم .
+ خب بگو ببینم چیشده دختر جون یادی از ما کردی
* درسته یک چیزی میخواستم بهت بگم ولی خودت هم میخواستم ببینم
+....
* یجی رو که میشناسی ؟ ه...
+ اره همون صاحب پارتی ، خب
* بهم پیشنهاد یک سفر داد که اکیپی بریم ججو
+ با کی ؟
* من ، تو ، خودش ، دوستش که اسمش جکسون عه .....و......
+ بزار حدس بزنم ، جئون جونگ کوک و لی فلیکس با دوست دخترش ( پوکر )
* خیلی زرنگی ( با حالت تاسف برای خودش )
* ولی ببین اومدنشون قطعی نیست چون هنوز نه رد کردن نه قبول ...
+ باشه باشه باشه ولی بازم باید فکرامو بکنم
* توروخدا بگو میای دیگه لعنتی خیلی دلم میخواد بیشتر با یجی آشنا شم توروخدا( التماس بدبختانه ) ..... راستی میتونیم بزنیم تو برجک اون دختره ( لبخند موذیانه )
+ اوفففف کی میریم خب ؟
* فردا ساعت ۹ صبح با جت شخصیش راه میوفتیم . بگو اره بگووووو توروخداااااا
+ باشه میام ( پوکر )
( صبح روز بعد )
ویو کوک :
با صدای جیغ یک نفر از خواب پریدم .
_ کدوم کsکشی این وقت صبح جیغ میزنه ( عصبانی و خوابالو )
سرمو به سمت در برگردوندم که با دیدن چهره متعجب فلیکس که بهم زل زده جیغی کشیدم و خودم رو زیر پتو جمع کردم
_ بی ناموس این وقت صبح اینجا چه گoهی میخوری
& تو چرا آماده نیستی چمدونت کجاست چرا لباس تنت نیست چرا تو انقدر گاویییییی حاجی گ*ایید*مت دلقک ک..کش ( آخراش با تاکید )
_ هو تند نرو مردک ( خوابالو )
فلیکس اومد منو از روی تخت کشوند پایین
& بدو بدو حموم من چمدونت رو جمع میکنم
حوصلم رو برداشتم و بی حوصله وارد حموم شدم . بعد ۲۰ مین اومدم بیرون که فلیکس رو توی اتاق ندیدم . لباسام رو پوشیدم ساعت رولکسم رو بستم موهام رو شونه کردم عطر تلخم رو زدم از اتاق خارج شدم و رفتم طبقه پایین . فلیکس با دوتا چمدون منتظر و کلافه وایستاده بود .
& چه عجب مستر جئون تشریف آورد.... چه تیپی هم زده پدصگ نکنه میخوای مخ بزنی گوساله ؟
_ من همیشه جذاب بودم نیازی هم نیست مخ کسی رو بزنم همه وقتی منو میبینن ناخودآگاه مخشون زده میشه مستر لی
رفتم جلو چمدونا رو برداشتم و از خونه رفتم بیرون . فلیکس هم دنبالم اومد .
_ ماشینت کجاست
& بیا دنبالم .
یکم اون طرف تر ماشینش رو پارک کرده بود . چمدون هارو گذاشتم صندوق عقب و رفتم نشستم که فلیکس خیلی سریع ماشین رو راه انداخت و با سرعت حرکت کرد .
( صبح روز بعد )
ویو ات :
توی خواب ناز بودن که با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم . ریوجین بود .
+ چه خبرته این وقت صبح روز تعطیل ( عصبی خوابالو )
* خیر سرم ۴ بار بهت یادآوری کردم که گوشیتو کوک کن دختره لعنت شدهههه
+ برای چی موبایلمو کوک کنم ؟( خوابالو و متعجب )
یک لحظه تمام دیروز رو یادم اومد .
+ من قطع میکنم بایییی ( با عجله )
* هی صب...( گوشی رو قطع کرد )
سریع بلند شدم رفتم یک حموم ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون . مثل جت لباسام رو چپوندم توی چمدونام . سریع رفتم یک میکاپ خیلییییی ساده کردم ، موهامو خشک کردم ، لباسام رو پوشیدم ، وسایل ریزه پیزم رو گذاشتم توی کیفم و سریع از خونه زدم بیرون . رفتم در حیاط رو باز کردم با با چهره ریوجین مواجه شدم .
* خوبه ازت راضیم زود حاضر شدی ( با حالت جدی و عینک آفتابی )
سریع چمدونام رو گذاشتم توی صندوق عقب و رفتم نشستم .
+ بزن بریم
_________
استایل هاشون برای رفتن به ججو :
اسلاید ۲ : کوک
اسلاید ۳ : فلیکس
اسلاید ۴ : ریوجین
اسلاید ۵ : ات
اسلاید ۶ : دوست دختر فلیکس
اسلاید ۷ : یجی
اسلاید ۸ : جکسون ( دوست یجی )
برای پارت بعد هم ۱۰ لایک و ۱۰ نظر 🎀
فایتینگ 🌱
۶.۴k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.