(فصل دوم)پارت۴
(فصل دوم)پارت۴
امیدوارم همیشه اینطور باشه
۱سال بعداز ازدواج ات با جانگوک
ویوات
روی کاناپه ای که داخل پذیرایی بود نشستم۰لیوان قهوه رو گذاشتم روی میزی که روبه روم قرار داشت،کتابی که ۱۲۰ صفحه داشت رو باز کردم۰ژانر خیلی خفنی داشت و منم عاشق همچین کتابایی۰
غرق در کتاب بودم که با زنگ در رشته افکارم پاره شد۰
رفتم تا در رو باز کنم که دیدم با۰۰۰
الان میزارم جا نشد
امیدوارم همیشه اینطور باشه
۱سال بعداز ازدواج ات با جانگوک
ویوات
روی کاناپه ای که داخل پذیرایی بود نشستم۰لیوان قهوه رو گذاشتم روی میزی که روبه روم قرار داشت،کتابی که ۱۲۰ صفحه داشت رو باز کردم۰ژانر خیلی خفنی داشت و منم عاشق همچین کتابایی۰
غرق در کتاب بودم که با زنگ در رشته افکارم پاره شد۰
رفتم تا در رو باز کنم که دیدم با۰۰۰
الان میزارم جا نشد
۲۵۰
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.