بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت سوم :
همه این ها از بدو خلقت و از زمانی که یکی از پسران حضرت آدم (ع) پسر دیگرش را کشت، وجود داشته است و می دانیم وقتی خداوند می خواست انسان را بیافریند، ملائک گفتند او موجودی خون ریز است، امّا صحنه هایی در تاریخ است که تجلّی الهی دارند؛ شهادت امام حسین (ع) این گونه است.
اگر کسی معرفت نداشته باشد، واقعه عاشورا را مانند دیگر وقایع تاریخی می بیند، امّا زمانی که کسی به امام حسین (ع) معرفت می یابد و او را ولیّ خداوند می شناسد، می داند که صحنه شهادت و واقعه کربلا چه صحنه ای است و می داند امام حسین (ع) همیشه مقام فناء فی الله را داشته است.
مولوی می گوید: خودم را به کربلا رساندم، شنیدم که اینجا سرها بریدند، استخوان ها قلم کردند، دیدم آنجا غوغایی به پاست:
رفتن و جولان سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود، دستی زنند
چون رهند از نقص خود رقصی کنند
مطربانشان از درون دف می زنند
بحرها در شورشان کف می زنند
این دهان بر بند از هزل ای عمو
جز حدیث روی او چیزی مگو
وقتی که انسان تشنه معرفت شد، باز هم معرفت می جوید. وقتی که معرفت حاصل شد و تعالی پیدا کرد خود همین، شهادت است. پس این انسان، چه در جبهه و میدان جنگ بمیرد و چه در رخت خواب، شهید مرده است. کسی که در راه معرفت بمیرد، شهید است.وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا -( سوره عنکبوت بخشی از آیه 69) یا در روایت هم هست که اگر کسی در راه معرفت بمیرد، مات شهیدا؛ کسی که در راه معرفت بمیرد، شهید مرده است.
بنابراین اساس و محور، معرفت است. هر اندازه که معرفت انسان بیشتر باشد، در واقع تعالی اوهم بیشتر است و- عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (سوره آل عمران بخشی از آیه 169)هم بیشتر است. رزق الهی، رزق معنوی و معرفت است و هرکس به اندازه معرفتش روزی می گیرد. هرچه میزان معرفت بیشتر باشد، روزی هم بیشتر است.(پایان)
قسمت سوم :
همه این ها از بدو خلقت و از زمانی که یکی از پسران حضرت آدم (ع) پسر دیگرش را کشت، وجود داشته است و می دانیم وقتی خداوند می خواست انسان را بیافریند، ملائک گفتند او موجودی خون ریز است، امّا صحنه هایی در تاریخ است که تجلّی الهی دارند؛ شهادت امام حسین (ع) این گونه است.
اگر کسی معرفت نداشته باشد، واقعه عاشورا را مانند دیگر وقایع تاریخی می بیند، امّا زمانی که کسی به امام حسین (ع) معرفت می یابد و او را ولیّ خداوند می شناسد، می داند که صحنه شهادت و واقعه کربلا چه صحنه ای است و می داند امام حسین (ع) همیشه مقام فناء فی الله را داشته است.
مولوی می گوید: خودم را به کربلا رساندم، شنیدم که اینجا سرها بریدند، استخوان ها قلم کردند، دیدم آنجا غوغایی به پاست:
رفتن و جولان سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود، دستی زنند
چون رهند از نقص خود رقصی کنند
مطربانشان از درون دف می زنند
بحرها در شورشان کف می زنند
این دهان بر بند از هزل ای عمو
جز حدیث روی او چیزی مگو
وقتی که انسان تشنه معرفت شد، باز هم معرفت می جوید. وقتی که معرفت حاصل شد و تعالی پیدا کرد خود همین، شهادت است. پس این انسان، چه در جبهه و میدان جنگ بمیرد و چه در رخت خواب، شهید مرده است. کسی که در راه معرفت بمیرد، شهید است.وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا -( سوره عنکبوت بخشی از آیه 69) یا در روایت هم هست که اگر کسی در راه معرفت بمیرد، مات شهیدا؛ کسی که در راه معرفت بمیرد، شهید مرده است.
بنابراین اساس و محور، معرفت است. هر اندازه که معرفت انسان بیشتر باشد، در واقع تعالی اوهم بیشتر است و- عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (سوره آل عمران بخشی از آیه 169)هم بیشتر است. رزق الهی، رزق معنوی و معرفت است و هرکس به اندازه معرفتش روزی می گیرد. هرچه میزان معرفت بیشتر باشد، روزی هم بیشتر است.(پایان)
۹۴۵
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.