P4
صبح با حالت خواب آلودی از خواب بیدار شدم چشمام درست نمی دید انگار که زیاد خوابیده باشم به ساعت نگاه کردم که 11 صبح بود پتو رو زدم کنار و پا شدم از اتاق رفتم بیرون و رفتم سمت دستشویی .
(جیسو ویو)
اخ چقدر خسته شدم یکی نیست بگه اخه پیرزن خرفت این همه آدم چرا همه ی کارای بی صاحابتو به من میگی دستم رو به کمرم گرفتم و خودم رو صاف کردم بعدم روی تخت دراز کشیدم بالاخره کارام تموم شده بود و تایم استراحت بود میدونستم که تایم استراحت از 20 دقیقه بیشتره برای همین تصمیم گرفتم برم و یه سری به ا/ت بزنم با خودم فکر کردم که این فقط ا/ت نیست که باید بیاد پیش من منم باید برم پیشش ، از اتاق اومدم بیرون و از پله ها رفتم بالا ساعت 11 بود پس حتما تا الان بیدار شده یادم نمیاد ا/ت اهل زیاد خوابیدن باشه ، به راهم ادامه دادم تا این که به در اتاقش رسیدم رفتم و جلوی در وایسادم و دوتا تق تق به در زدم ولی کسی جواب نداد دوباره دوتا تق تق به در زدم ولی بازم کسی جواب نداد نکنه خوابه اصلا نکنه اتاق رو اشتباه اومدم با این فکرا یکم از در فاصله گرفتم که حس کردم یکی دقیقا پشته من وایساده نگاهم رو به زمین دادم که سایش رو پشت سرم دیدم هر کی بود قد بلندی داشت روم رو برگردوندم و با دیدنش که چقدر نزدیک به من وایساده داد بلندی زدم که اونم داد بلندی زد ، سریع رفتم عقب و به در تکیه دادم و نگاهم رو بهش دادم که قیافه جذابش چشمم رو پر کرد چه قیافه ی جذابی داشت قدشم بلند بود و کاملا خوشتیپ بود .
B : چته ؟ چرا داد میزنی ؟
جیسو : تو کی هستی ؟ نزدیک من نیا
B : من که نزدیکت نیومدم
جیسو : اصلا تو اینجا چیکار میکنی ؟
B : خودت اینجا چیکار میکنی ؟
جیسو : من از اول اینجا بودم
B : منم اینجا بودم
جیسو : نخیرم تو بعد من اومدی
B : خب کی چی میگی چیکار کنم ؟
بعدم برگشت پشت به من و یه دست به پشت سرش کشید اما بعد یکم مکث دوباره برگشت سمت من و گفت : بحث کردن با دخترا آدمو روانی میکنه
جیسو : بحث کردن با پسرا آدمو گچل میکنه
با شنیدن صدایی پشت سرم برگشتم سمت صدا .
ا/ت : چه خبره؟
(جیسو ویو)
اخ چقدر خسته شدم یکی نیست بگه اخه پیرزن خرفت این همه آدم چرا همه ی کارای بی صاحابتو به من میگی دستم رو به کمرم گرفتم و خودم رو صاف کردم بعدم روی تخت دراز کشیدم بالاخره کارام تموم شده بود و تایم استراحت بود میدونستم که تایم استراحت از 20 دقیقه بیشتره برای همین تصمیم گرفتم برم و یه سری به ا/ت بزنم با خودم فکر کردم که این فقط ا/ت نیست که باید بیاد پیش من منم باید برم پیشش ، از اتاق اومدم بیرون و از پله ها رفتم بالا ساعت 11 بود پس حتما تا الان بیدار شده یادم نمیاد ا/ت اهل زیاد خوابیدن باشه ، به راهم ادامه دادم تا این که به در اتاقش رسیدم رفتم و جلوی در وایسادم و دوتا تق تق به در زدم ولی کسی جواب نداد دوباره دوتا تق تق به در زدم ولی بازم کسی جواب نداد نکنه خوابه اصلا نکنه اتاق رو اشتباه اومدم با این فکرا یکم از در فاصله گرفتم که حس کردم یکی دقیقا پشته من وایساده نگاهم رو به زمین دادم که سایش رو پشت سرم دیدم هر کی بود قد بلندی داشت روم رو برگردوندم و با دیدنش که چقدر نزدیک به من وایساده داد بلندی زدم که اونم داد بلندی زد ، سریع رفتم عقب و به در تکیه دادم و نگاهم رو بهش دادم که قیافه جذابش چشمم رو پر کرد چه قیافه ی جذابی داشت قدشم بلند بود و کاملا خوشتیپ بود .
B : چته ؟ چرا داد میزنی ؟
جیسو : تو کی هستی ؟ نزدیک من نیا
B : من که نزدیکت نیومدم
جیسو : اصلا تو اینجا چیکار میکنی ؟
B : خودت اینجا چیکار میکنی ؟
جیسو : من از اول اینجا بودم
B : منم اینجا بودم
جیسو : نخیرم تو بعد من اومدی
B : خب کی چی میگی چیکار کنم ؟
بعدم برگشت پشت به من و یه دست به پشت سرش کشید اما بعد یکم مکث دوباره برگشت سمت من و گفت : بحث کردن با دخترا آدمو روانی میکنه
جیسو : بحث کردن با پسرا آدمو گچل میکنه
با شنیدن صدایی پشت سرم برگشتم سمت صدا .
ا/ت : چه خبره؟
۲۱.۰k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.