----دانشگاه بی قانون----
⛓️🔗دانشگاه بی قانون🔗⛓️
⛓️🔗 پارت ۴🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
صبح بلند شدم ساعتو نگاه کردم دیدم واییییییییییی فقط ۳۰ ساعت وقت داریم آماده شیم مدرسه باشیم سریع رفتم پیش یجی بلندش کردم گفتم یوری: یجیییی دانشگاه دیررر شددد فکر کرد الکی میگم گفت یجی: بزار بخوابم( خواب الود) بلندش کردم ساعتو بهش نشون دادم ترسیده بلند شد سریع آماده شدیم راه افتادیم وقتی رسیدیم جلوی کلاس وایسادیم در زدم وقتی رفتم تو دیدم اون پسره کوک بود دیگه ارع با اون پسره بغل دستیش هم نیومدن معلم اومده بود پس ازش اجازه گرفتم رفتیم نشستیم بعد ۳۰ ساعت اون دوتا پسرا هم اومدن نشستن بعد از ۱ ساعت زنگ خورد حالم خوب نبود نشستم به یجی گفتم یوری: یجی حالم خوب نیست تو برو حیاط گفت یجی: مطمئنی برم یوری: اوهوم منم بعد ۱۵ دقیقه خواستم بلند شم که دیدم زیرم چسبیده به صندلی خواستم صندلی هم وردارم که دیدم اونم چسبوندن وای نههههه الان اگه بلندشم دامنم پاره میشه پشتم معلوم میشه به درور نگاه کردم دیدم ی دختره که تا الان فهمیدم اسمش لورا جلوی در کلاس بود اومد دوربین رو گذاشت دقیقا جایی که اگه بلند شم زیرم معلوم شه و گفت لورا : که کوکیه منو اذیت میکنی حالا ببینم اینو میخوای چیکار کن شاید بخودتون فکر کنید من میتونم تازنگ آخر خودمو نگه دارم ولی از درد بدم لورای ع.وضی تو آبی که خوردم قرصی انداخته بود که باعث میشه تند تند برم دسشویی پس تا تونستم خودمو نگه داشتم لورا همینجوری داشت نگام میکرد بعد ۱۵ دقیقه دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم تا خواستم بلند شم یهو...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
⛓️🔗 پارت ۴🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
صبح بلند شدم ساعتو نگاه کردم دیدم واییییییییییی فقط ۳۰ ساعت وقت داریم آماده شیم مدرسه باشیم سریع رفتم پیش یجی بلندش کردم گفتم یوری: یجیییی دانشگاه دیررر شددد فکر کرد الکی میگم گفت یجی: بزار بخوابم( خواب الود) بلندش کردم ساعتو بهش نشون دادم ترسیده بلند شد سریع آماده شدیم راه افتادیم وقتی رسیدیم جلوی کلاس وایسادیم در زدم وقتی رفتم تو دیدم اون پسره کوک بود دیگه ارع با اون پسره بغل دستیش هم نیومدن معلم اومده بود پس ازش اجازه گرفتم رفتیم نشستیم بعد ۳۰ ساعت اون دوتا پسرا هم اومدن نشستن بعد از ۱ ساعت زنگ خورد حالم خوب نبود نشستم به یجی گفتم یوری: یجی حالم خوب نیست تو برو حیاط گفت یجی: مطمئنی برم یوری: اوهوم منم بعد ۱۵ دقیقه خواستم بلند شم که دیدم زیرم چسبیده به صندلی خواستم صندلی هم وردارم که دیدم اونم چسبوندن وای نههههه الان اگه بلندشم دامنم پاره میشه پشتم معلوم میشه به درور نگاه کردم دیدم ی دختره که تا الان فهمیدم اسمش لورا جلوی در کلاس بود اومد دوربین رو گذاشت دقیقا جایی که اگه بلند شم زیرم معلوم شه و گفت لورا : که کوکیه منو اذیت میکنی حالا ببینم اینو میخوای چیکار کن شاید بخودتون فکر کنید من میتونم تازنگ آخر خودمو نگه دارم ولی از درد بدم لورای ع.وضی تو آبی که خوردم قرصی انداخته بود که باعث میشه تند تند برم دسشویی پس تا تونستم خودمو نگه داشتم لورا همینجوری داشت نگام میکرد بعد ۱۵ دقیقه دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم تا خواستم بلند شم یهو...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
۱۵.۷k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.