وقتی دوست پسر سابقت بود 9...
ویو جیمین
گرم صحبت کردن بودیم وقتی به ساعت رویه دستم نگاه کردم متوجه شدم ا.ت نیم ساعتم نیومده
_: بچه ها ا.ت نیم ساعتم نیومده نگرانشم
~: چیزیش نشده باشه (استرس)
×: آروم باش بیاین بریم ببینیم چی شده
£$&: اوکی
رفتیم در دستشویی رو باز کردیم ولی کسی نبود
استرس گرفتم نکنه چان هو دزدیدتش وای نههههه
_: می گم یونا من به چان هو اعتماد ندارم بیا
بریم خونه ی اون
~: اون هیچ وقت همچین کاری نمی کنه حتی اگه
بخوایم بگیم عاشقش باشه نیست اون ا.ت رو دوست
نداره که بخواد بدزدتش تازه....
_: بسه بسه فهمیدم حالا باید چی کار کنیم
~: ردیاب من!
×$£&_: چی؟
~: من ردیاب بهش وصل کردم
_: واقعاً چرا تاحالا نگفتی
~: باش باوا حالا کم زر بزن ببینم کجاس
_: ردیاب به چیش وصل کردی؟؟؟
~: خوب به گردنبندی که با هم ست کردیم
گردنش بود الان
_: اها
~: اون توی یه جنگله
_: سریع بریم
ویو ا.ت
با ریخته شدن آب سرد روی صورتم بیدار
شدم وات دا اینجا کجاس توی یه اتاق با تم
سفید و مشکی بودم من قبلاً اینجا بودم چان هو!
+: چ چان هو (داد)
=: سلام ا.ت
+: چان هو اینجا چه خبره؟
=: خدایا بیا و خوبی کن بشین تا برات بگم
+: بیا نشستم بگو
=: خوب من اومده بودم فرودگاه تا دوستام
رو ببینم اما وقتی دیدم یکی وقتی بیهوشی داره
تو رو میبره منم اومدم و یه کارایی کردم و
تو رو ازش گرفتم
+: وای ممنونم نمی دونم اگه نبودی من الان
زنده بودم یا نه
=: معلومه نبودی اونا دشمنایه جیمین و جینن
+: نکنه توعم مافیای
=: اره هستم
+: خدایا چرا من هر کیو میبینم مافیاس (داد)
=: هوییییی کر شدم آروم تر
+: خوب میشه منو برگردونی سئول
=: اره ول...
که یهو در خونه شکست خونه چه عرض
کنم یه عمارت بزرگ بود رفتیم پایین چان هو
به من گفت که همونجا بمونم وای کلا یادم
رفت جیمین و یونا و بقیه سریع گردنبندم رو
فشار دادم تا به یونا بگم حالم خوبه
هه اما من حرف گوش کن بودم بدون توجه به
حرفایه چان هو رفتم پایین جیمین و بقیه
با اسلحه اومده بودن دیگه نتونستم جلوبه خودمو
بگیرم زدم و زیر خنده
=: هعی شما خیلی خرین
_: ا.ت!
+: بیا بغلم خنگ عزیزم .خنده.
_:...هق...نمیدونی...یهو...هق...غیبت میزنه..(گریه)
+: هشششش آروم باش من که پیشتم
×: وای خوب وقتی یهو غیبت میزنه آدمو سکته میدی
+: .خنده.
~: واقعاً فکر میکنی خنده داره
+: به این می خندم که تو به من ردیاب
وصل کردی منم بهت وصل کردم
~: اره معلومه...چی!تو به من ردیاب وصل کردی؟؟
+: اره دیگه
=: منم اینجا برگ چغندرم
همه: معلومه
=: 😐
و..
یاع یاع یاع (خنده شیشه پاک کنی جین)😂
گرم صحبت کردن بودیم وقتی به ساعت رویه دستم نگاه کردم متوجه شدم ا.ت نیم ساعتم نیومده
_: بچه ها ا.ت نیم ساعتم نیومده نگرانشم
~: چیزیش نشده باشه (استرس)
×: آروم باش بیاین بریم ببینیم چی شده
£$&: اوکی
رفتیم در دستشویی رو باز کردیم ولی کسی نبود
استرس گرفتم نکنه چان هو دزدیدتش وای نههههه
_: می گم یونا من به چان هو اعتماد ندارم بیا
بریم خونه ی اون
~: اون هیچ وقت همچین کاری نمی کنه حتی اگه
بخوایم بگیم عاشقش باشه نیست اون ا.ت رو دوست
نداره که بخواد بدزدتش تازه....
_: بسه بسه فهمیدم حالا باید چی کار کنیم
~: ردیاب من!
×$£&_: چی؟
~: من ردیاب بهش وصل کردم
_: واقعاً چرا تاحالا نگفتی
~: باش باوا حالا کم زر بزن ببینم کجاس
_: ردیاب به چیش وصل کردی؟؟؟
~: خوب به گردنبندی که با هم ست کردیم
گردنش بود الان
_: اها
~: اون توی یه جنگله
_: سریع بریم
ویو ا.ت
با ریخته شدن آب سرد روی صورتم بیدار
شدم وات دا اینجا کجاس توی یه اتاق با تم
سفید و مشکی بودم من قبلاً اینجا بودم چان هو!
+: چ چان هو (داد)
=: سلام ا.ت
+: چان هو اینجا چه خبره؟
=: خدایا بیا و خوبی کن بشین تا برات بگم
+: بیا نشستم بگو
=: خوب من اومده بودم فرودگاه تا دوستام
رو ببینم اما وقتی دیدم یکی وقتی بیهوشی داره
تو رو میبره منم اومدم و یه کارایی کردم و
تو رو ازش گرفتم
+: وای ممنونم نمی دونم اگه نبودی من الان
زنده بودم یا نه
=: معلومه نبودی اونا دشمنایه جیمین و جینن
+: نکنه توعم مافیای
=: اره هستم
+: خدایا چرا من هر کیو میبینم مافیاس (داد)
=: هوییییی کر شدم آروم تر
+: خوب میشه منو برگردونی سئول
=: اره ول...
که یهو در خونه شکست خونه چه عرض
کنم یه عمارت بزرگ بود رفتیم پایین چان هو
به من گفت که همونجا بمونم وای کلا یادم
رفت جیمین و یونا و بقیه سریع گردنبندم رو
فشار دادم تا به یونا بگم حالم خوبه
هه اما من حرف گوش کن بودم بدون توجه به
حرفایه چان هو رفتم پایین جیمین و بقیه
با اسلحه اومده بودن دیگه نتونستم جلوبه خودمو
بگیرم زدم و زیر خنده
=: هعی شما خیلی خرین
_: ا.ت!
+: بیا بغلم خنگ عزیزم .خنده.
_:...هق...نمیدونی...یهو...هق...غیبت میزنه..(گریه)
+: هشششش آروم باش من که پیشتم
×: وای خوب وقتی یهو غیبت میزنه آدمو سکته میدی
+: .خنده.
~: واقعاً فکر میکنی خنده داره
+: به این می خندم که تو به من ردیاب
وصل کردی منم بهت وصل کردم
~: اره معلومه...چی!تو به من ردیاب وصل کردی؟؟
+: اره دیگه
=: منم اینجا برگ چغندرم
همه: معلومه
=: 😐
و..
یاع یاع یاع (خنده شیشه پاک کنی جین)😂
۲۰.۶k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.