( سناریو )
وقتی ناراحتی و گریه میکنی .
نامجون : چیشده عزیزم ؟! کسی ناراحتت کرده ؟! کی بود بگو بزنم بکشمش .
جین : تو چطور میتونی با وجود هندسامت گریه کنی ؟!
یونگی : ( یکم میاد نازت و میکشه و میره میخوابه بعدش خودت میفهمی نمیاد خودت مثل آدم پا میشی . )
جیهوپ : چیشده سانشاینم ؟!
جیمین : گریه نکن عزیزم وگرنه منم گره میکنمااا .
تهیونگ : ( میاد کنارت و بقلت میکنه و بعد بلندت میکنه و تو هوا میچرخونتت و بوس بارون میکنه . )
جونگکوک : شیرموز میخوری عزیزم ؟!
( راوی : این باز بحث شیر موز رو کشید وسط )
نامجون : چیشده عزیزم ؟! کسی ناراحتت کرده ؟! کی بود بگو بزنم بکشمش .
جین : تو چطور میتونی با وجود هندسامت گریه کنی ؟!
یونگی : ( یکم میاد نازت و میکشه و میره میخوابه بعدش خودت میفهمی نمیاد خودت مثل آدم پا میشی . )
جیهوپ : چیشده سانشاینم ؟!
جیمین : گریه نکن عزیزم وگرنه منم گره میکنمااا .
تهیونگ : ( میاد کنارت و بقلت میکنه و بعد بلندت میکنه و تو هوا میچرخونتت و بوس بارون میکنه . )
جونگکوک : شیرموز میخوری عزیزم ؟!
( راوی : این باز بحث شیر موز رو کشید وسط )
۱۲.۶k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.