ادامه پارت ۸
تهیونگ : هی هرزه باید برای تنبیهت کل
خونرو دستمال بکشی و با سطل مخزن
اب رو پر میکنی (دلم برا ا/ت میسوزه)
اخه اینکه تا دو روز طول میکشه
تهیونگ : باید اتاق منم تمیز و مرتب کنی
ا/ت: دگههههههه پسته من نمیخوام کسی
بهم زور بگه (داد)
بعد از این حرفم با سرعتی که داشتم از امارت
رفتم بیرون (ا/ت سرعت زیادی داره) و کل راهو دویدم
به قول شاعر: تشی ران ران ران 🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀
ویو تهیونگ
چند دقیقه تو اتاق بودم و حوصلم سر رفته بود
بخاطر همین پاشدم یکم ا/ت رو اذیت کنم
و خوب خودتون خوندید جی شد پس من از اینجا تعریف میکنم
یهو از زیر من در رفت و از چهار چوب در رد شد
سرعتش خیلی زیاد بود رفت سمت در امارت و زد بیرون
(و منیی که نظاره گر بودم 😐🤣🤣🤣)
منم اروم اروم رفتم دنبالش و قتی رسیدم به دم در امارت
خیلی دور شده بود
خونرو دستمال بکشی و با سطل مخزن
اب رو پر میکنی (دلم برا ا/ت میسوزه)
اخه اینکه تا دو روز طول میکشه
تهیونگ : باید اتاق منم تمیز و مرتب کنی
ا/ت: دگههههههه پسته من نمیخوام کسی
بهم زور بگه (داد)
بعد از این حرفم با سرعتی که داشتم از امارت
رفتم بیرون (ا/ت سرعت زیادی داره) و کل راهو دویدم
به قول شاعر: تشی ران ران ران 🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀
ویو تهیونگ
چند دقیقه تو اتاق بودم و حوصلم سر رفته بود
بخاطر همین پاشدم یکم ا/ت رو اذیت کنم
و خوب خودتون خوندید جی شد پس من از اینجا تعریف میکنم
یهو از زیر من در رفت و از چهار چوب در رد شد
سرعتش خیلی زیاد بود رفت سمت در امارت و زد بیرون
(و منیی که نظاره گر بودم 😐🤣🤣🤣)
منم اروم اروم رفتم دنبالش و قتی رسیدم به دم در امارت
خیلی دور شده بود
۲۲.۱k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.