راهنمایی فیک فصل دوم پارت اول
راهنمایی
اسم دختر ا/ت و جونگ کوک جئون جونگ سو هست
اسم برادرناتنی ا/ت کانگ شین وو علامتش هم × این هستش
علامت ۶تا اعضا بغیر از جونگ کوک که علامت کوک_ علامت ا/ت+ اینا هستن علامت جونگ سو هم *هست
کوک طراحی ساختمان خونده و الان عضو بزرگترین طراح های کره شده
ا/ت هم خونه داره ولی معلم زبان هم هست چون زبانشون کره ایه ا/ت انگیلیسی یاد میده
بریم سراغ داستان
...............................................
از زبان ا/ت الان یک سال گذشته و جونگ کوک خیلی سخت کار میکنه با اینکه معماری نخوده ولی بعضی موقع ها میره سر ساختمون های در حال ساخت و وقتی برمیگرده خیلی خستس منم با جونگ سو وقت میگذرونم و نزدیک یک سال که از شین وو خیلی خبری نشده فقط چند بار تو خیابون افتاده دنبالمون که به پلیس خبر دادیم و بهش اخطار دادن و از اون موقع تاحالا دیگه ندیدمش
هفته دیگه تولد یک سالگی جونگ سو و به کوک گفتم بگو پسرا بیان اونم گفت باشه
عصر
_سلام قشنگم (بچه رو بغل کرد)
*بابا (تصور کنید ی بچس)
+سلام عزیزم
_سلام زندگیم
+دستت چی شده ؟؟
_هیچی فقط یکم بریدمش
+پس چرا باند بستی دورش
_هیچی نیست عزیزم فقط نمیخواستم خاکی بشه بخاطر همین بستمش
+باش ولی بعدا باید بازش کنی ببینم
همون جا فهمیدم الکی میگه و دستش رو نبریده و ی چیزیش شده
+زود برو لباساتو عوض کن بیا این بچتو نگه دار
_باشه ا/ت
+بله
_میشه دو دیقه وایستی برم حموم بعدش بیام
+خیل خوب باشه
_مرسی
جونگ سو رو گزاشتم تو تختش و رفتم ببینم دست کوک چی شده
رفتم دم در دیدم داره با یکی حرف میزنه
(مکالمه)
_عوضی گفتم حق نداری بیای سراغ ا/ت
×حالا ببین میام یا نه
_نمیزارم دستت بهشون برسه نیاز بشه تبدیل به قاتل میشم ولی نمیزارم خونه زندگیم رو از هم بپاشی
×ببینیم و تعریف کنیم
(پایان مکالمه)
سریع در باز کردم و رفتم داخل دیدم کوک داره گوشیو داره با پاهاش له میکنه و وقتی منو دید شروع کرد به زدن خودش منم از ترسم فقط میگفتم بس کن که آخر داد کشیدم +بسه دیگهههه با اینکه گریه میکردم گفتم +بسه اون داره مارو اذیت میکنه تو چرا خودتو میزنی هاااا
دیدم نشسته و تکیه داده به دیوار که رفتم بغلش نشستم کوک رو اعصبی دیده بودم ولی نه در این حد
شروع کردم به باز کردن باند دستش که وقتی بازش کردم باورم نمیشد این دست کوکه
پر خون بود
+چه بلایی سر خودت اوردی؟؟
_هیچی
+میگی یا نه
_دعوام شد و دستم برید
+با شین وو دعوات شد؟
_اره
+فردا میریم به پلیس میگیم منم میگم چند سال پیش چه بلایی سرم آورد اینجوری از دستش راحت میشیم
_باشه
اسم دختر ا/ت و جونگ کوک جئون جونگ سو هست
اسم برادرناتنی ا/ت کانگ شین وو علامتش هم × این هستش
علامت ۶تا اعضا بغیر از جونگ کوک که علامت کوک_ علامت ا/ت+ اینا هستن علامت جونگ سو هم *هست
کوک طراحی ساختمان خونده و الان عضو بزرگترین طراح های کره شده
ا/ت هم خونه داره ولی معلم زبان هم هست چون زبانشون کره ایه ا/ت انگیلیسی یاد میده
بریم سراغ داستان
...............................................
از زبان ا/ت الان یک سال گذشته و جونگ کوک خیلی سخت کار میکنه با اینکه معماری نخوده ولی بعضی موقع ها میره سر ساختمون های در حال ساخت و وقتی برمیگرده خیلی خستس منم با جونگ سو وقت میگذرونم و نزدیک یک سال که از شین وو خیلی خبری نشده فقط چند بار تو خیابون افتاده دنبالمون که به پلیس خبر دادیم و بهش اخطار دادن و از اون موقع تاحالا دیگه ندیدمش
هفته دیگه تولد یک سالگی جونگ سو و به کوک گفتم بگو پسرا بیان اونم گفت باشه
عصر
_سلام قشنگم (بچه رو بغل کرد)
*بابا (تصور کنید ی بچس)
+سلام عزیزم
_سلام زندگیم
+دستت چی شده ؟؟
_هیچی فقط یکم بریدمش
+پس چرا باند بستی دورش
_هیچی نیست عزیزم فقط نمیخواستم خاکی بشه بخاطر همین بستمش
+باش ولی بعدا باید بازش کنی ببینم
همون جا فهمیدم الکی میگه و دستش رو نبریده و ی چیزیش شده
+زود برو لباساتو عوض کن بیا این بچتو نگه دار
_باشه ا/ت
+بله
_میشه دو دیقه وایستی برم حموم بعدش بیام
+خیل خوب باشه
_مرسی
جونگ سو رو گزاشتم تو تختش و رفتم ببینم دست کوک چی شده
رفتم دم در دیدم داره با یکی حرف میزنه
(مکالمه)
_عوضی گفتم حق نداری بیای سراغ ا/ت
×حالا ببین میام یا نه
_نمیزارم دستت بهشون برسه نیاز بشه تبدیل به قاتل میشم ولی نمیزارم خونه زندگیم رو از هم بپاشی
×ببینیم و تعریف کنیم
(پایان مکالمه)
سریع در باز کردم و رفتم داخل دیدم کوک داره گوشیو داره با پاهاش له میکنه و وقتی منو دید شروع کرد به زدن خودش منم از ترسم فقط میگفتم بس کن که آخر داد کشیدم +بسه دیگهههه با اینکه گریه میکردم گفتم +بسه اون داره مارو اذیت میکنه تو چرا خودتو میزنی هاااا
دیدم نشسته و تکیه داده به دیوار که رفتم بغلش نشستم کوک رو اعصبی دیده بودم ولی نه در این حد
شروع کردم به باز کردن باند دستش که وقتی بازش کردم باورم نمیشد این دست کوکه
پر خون بود
+چه بلایی سر خودت اوردی؟؟
_هیچی
+میگی یا نه
_دعوام شد و دستم برید
+با شین وو دعوات شد؟
_اره
+فردا میریم به پلیس میگیم منم میگم چند سال پیش چه بلایی سرم آورد اینجوری از دستش راحت میشیم
_باشه
۵۸.۱k
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.