عضو پنجم بلک پینک
پارت ۹:
ولی با چیزی که گفت نگران شدم انگار پسرداییم تصادف کرده بود با اینکه خیلی عوضیه و ازش بدم میاد اما به هرحال از بچگی باهم بزرگ شده بودیم. از مامان پرسیدم حالش چطوره و گفت خوبه برای همین بی خیال شدم. نمیتونستم برگردم ایران پس از همین جا براش آرزوی سلامتی کردم. به خونه رسیدم خیلی گشنم بود و حوصله ی درست کردن چیزی رو هم نداشتم برای همین از بیرون سفارش دادم تا بیارن. خودمم رفتم تا یکم بیشتر روی رقص و رپم کار کنم چون دوست داشتم رپر کمکی باشم توی گروه. غذا رو اوردن نشستم خوردم و یکی از سریال هایی که خیلی معروف شده بود رو نشستم و توی نتفلیکس دیدم انقدر هیجانی بود که کل ۱ فصلش رو تموم کردم وقتی بلند شدم که برم بخوابم فهمیدم ساعت ۲ نصفه شبه و من از وقتی ناهار خوردم چیزی نخوردم ولی چون گشنم نبود فقط مسواک زدم و رفتم بخوابم.
صبح با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم. اول از همه رفتم ایمیلم رو چک کردم و دیدم که از طرف کمپانی وایجی برام ایمیل اومده خیلی خوشحال شدم پیام رو باز کردم و دیدم که نوشته بود...
بچه ها اگه درخواست سناریو دارید زیر همین پست بگید که بنویسم✨️✨️
ولی با چیزی که گفت نگران شدم انگار پسرداییم تصادف کرده بود با اینکه خیلی عوضیه و ازش بدم میاد اما به هرحال از بچگی باهم بزرگ شده بودیم. از مامان پرسیدم حالش چطوره و گفت خوبه برای همین بی خیال شدم. نمیتونستم برگردم ایران پس از همین جا براش آرزوی سلامتی کردم. به خونه رسیدم خیلی گشنم بود و حوصله ی درست کردن چیزی رو هم نداشتم برای همین از بیرون سفارش دادم تا بیارن. خودمم رفتم تا یکم بیشتر روی رقص و رپم کار کنم چون دوست داشتم رپر کمکی باشم توی گروه. غذا رو اوردن نشستم خوردم و یکی از سریال هایی که خیلی معروف شده بود رو نشستم و توی نتفلیکس دیدم انقدر هیجانی بود که کل ۱ فصلش رو تموم کردم وقتی بلند شدم که برم بخوابم فهمیدم ساعت ۲ نصفه شبه و من از وقتی ناهار خوردم چیزی نخوردم ولی چون گشنم نبود فقط مسواک زدم و رفتم بخوابم.
صبح با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم. اول از همه رفتم ایمیلم رو چک کردم و دیدم که از طرف کمپانی وایجی برام ایمیل اومده خیلی خوشحال شدم پیام رو باز کردم و دیدم که نوشته بود...
بچه ها اگه درخواست سناریو دارید زیر همین پست بگید که بنویسم✨️✨️
۲.۶k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.