نتایج کنکور آمدند.
نتایج کنکور آمدند.
قبول نشده بودم.
پدر ناامید نگاهم کرد و
گفت: "بنشین هی بنویس و بخوان،
از همان اول آدمِ درس خواندن نبودی"
او هم فهمیده است که تمام روز و شبِ من، تو شدهای!
او هم میداند وقتی شاملو و فروغ میخوانم، تو در نظرم میآیی.
او هم میداند وقتی مینویسم، فقط تویی که در کاغذهایم پرسه میزنی...
#نیلوفر_اسدی
قبول نشده بودم.
پدر ناامید نگاهم کرد و
گفت: "بنشین هی بنویس و بخوان،
از همان اول آدمِ درس خواندن نبودی"
او هم فهمیده است که تمام روز و شبِ من، تو شدهای!
او هم میداند وقتی شاملو و فروغ میخوانم، تو در نظرم میآیی.
او هم میداند وقتی مینویسم، فقط تویی که در کاغذهایم پرسه میزنی...
#نیلوفر_اسدی
۱۶۲
۱۰ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.