نتایج کنکور آمدند

نتایج کنکور آمدند.
قبول نشده بودم.
پدر ناامید نگاهم کرد و
گفت: "بنشین هی بنویس و بخوان،
از همان اول آدمِ درس خواندن نبودی"
او هم فهمیده است که تمام روز و شبِ من، تو شده‌ای!
او هم میداند وقتی شاملو و فروغ میخوانم، تو در نظرم می‌آیی.
او هم میداند وقتی مینویسم، فقط تویی که در کاغذهایم پرسه میزنی...

#نیلوفر_اسدی
دیدگاه ها (۲)

کاش...تعجیلی شود،روزی خدا قسمت کند...یک ملاقات خصوصی،دست من ...

بعضی دردِ دل‌هاگوش نمی‌خواهد!گوشه‌ی آغوش می‌خواهد...#فرشید_ف...

تو از اول هم شبیهیک عشق ساده نبودیحال و هوای آسمان را داشتیا...

من به تو مربوطمطوری ‌کهاندوه به شبطوری ‌که صدای بنان به حاشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط