آنتی bts 💚پــارت۲۵💚 کپ👇

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+ نمیای بنوشیم؟؟
مینسو بود کنار بچه ها ایستاده بود.........
ــ نه نمیخوام.
یه لیوان برداشت و اومد نزدیکم.. وای خدا نه نیا جووون من نیااااا. لیوانو گرفت سمتم. دیگه نتونستم رفتم جلو و بغلش کردمو لبامو گذاشتم رو لباش. چشامو بستم. تقریبا نیم ثانیه اونجوری بودیم که جدا شدیم...............
ــ دوست دارم مینسو.
لبخندی زد..............
مینسو: پس بهم باختی.
ــ آره همه چیمو بهت باختم.
جیمین: قضیه چیه؟
وی: ساکت. نزن تو حالشون. میگم بهت.
مینسو: قرارمون که یادت نرفته؟
ــ نه. هر چی بخوای میکنم.
چشاش اشکی شد. نمیدونم چرا ولی قلب منم فشرده شد...........
مینسو: منو برای همیشه فراموش کن.
ــ چیییییی؟؟؟
منو به سمت بچه ها هل داد. یه چیز با سرعت وسط قلبشو سوراخ کرد. نه نه نباید اینطوری بشه. نهههههه.. رفتم به سمتش. بقیه تو شوک بودن. بغلش کردم. از دهنش خون میومد. بهم نگاه میکرد..............
مینسو: دو.. دوسـ.. دوست دارم.
چشاشو بست. نه نباید اینطوری بشه. نهههههه..............
ــ مینسوو.. بلند شو.. فردا باید بریم سر قرار.. مینسووووووووو..
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💚
#آنتی_bts