پارت ۱
پارت ۱
کیم و جئون
ویو ( ات بلند شد و دید دست و پاهاش به تخت بسته هست و جونگ کوک رو دید که به میز عین عکس تکیه داده . کپی عکس )
ات . من کجاممممم اینجا کجاستتتتتتت
جونگ کوک . عه عه سلامت کو خانوم کوچولو
ات . تو کی هستییییی . چرا دست و پاهام رو بستییییی ولم کن که برمممممم
جونگ کوک . تو چیکار داری . خیر نمیکنم
ات با من چیکار داری
جونگ کوک . بابات چهطوره
ات . چی .چیییس بابام رو از کجا میشناسی
جونگ کوک . من باهاش قمار کردم بهش گفتم باختی باید هرچی من میگم بهم بدی . اونم گفت من میبرم ولی باشه . من که میدونستم من میبرم و من بردم . و گفتم دخترت رو میخوام. اونم گفت باشه . رفت و گم گور شد . اما من دنبالت گشتم و پیداتت کردم . تازه پدر و مادرتم میدونن به خاطر همین با پدر و مادر رزی برای همیشه به فرانسه رفتن
ات . ر . رزی . ر . رو از کجا میشناسییییی
جونگ کوک . رزی از ماجرا خبر داره . رزی دوست پسر داره درسته
ات . اره داره . اسمشم به من نمیگه
جونگ کوک . کیم تهیونگه . تهیونگ با من رفیقه . و شریکمه
ات . وای وای خو من چیکار کنم
جونگ کوک . الان من صاحبتم
ات . وای وای
ویو ( ات قش کرد و وقتی بلند شد دید رو تخته جونگ کوکه و دست و پاهاش باز شده و جونگ کوک عین عکس روب روش وایستاده . کپی عکس )
ات . اون جوری نگام نکن
ویو ( جونگ کوک خیلی نزدیک ات شد )
جونگ کوک . چهقد دوست دارم .. دیگه نگفت
ات . چی دوست داری
جونگ کوک . که بخورمت
ویو ( ات سریع رفت عقب )
ات . چی میگییییییی مگه آدم خوارییییی
جونگ کوک . خیر
ات . گشنمهههههههه
جونگ کوک . باشه الان واست غذا درست میکنم
ات . عم عم ممنون . میگم که کارت چیه چی صدات کنم .
جونگ کوک . خواهش میکنم ( خنده ) من و تهیونگ رئیس مافیاییم. اسمم جونگ کوک هست تو کوکی صدام کن
ات . باشهههه کوکییییی ( خنده )
ویو ( شام خوردن و بقل هم خوابیدن )
فردا صبح
لایکککک . کامنتتتتتتت . فالوووووو.
کیم و جئون
ویو ( ات بلند شد و دید دست و پاهاش به تخت بسته هست و جونگ کوک رو دید که به میز عین عکس تکیه داده . کپی عکس )
ات . من کجاممممم اینجا کجاستتتتتتت
جونگ کوک . عه عه سلامت کو خانوم کوچولو
ات . تو کی هستییییی . چرا دست و پاهام رو بستییییی ولم کن که برمممممم
جونگ کوک . تو چیکار داری . خیر نمیکنم
ات با من چیکار داری
جونگ کوک . بابات چهطوره
ات . چی .چیییس بابام رو از کجا میشناسی
جونگ کوک . من باهاش قمار کردم بهش گفتم باختی باید هرچی من میگم بهم بدی . اونم گفت من میبرم ولی باشه . من که میدونستم من میبرم و من بردم . و گفتم دخترت رو میخوام. اونم گفت باشه . رفت و گم گور شد . اما من دنبالت گشتم و پیداتت کردم . تازه پدر و مادرتم میدونن به خاطر همین با پدر و مادر رزی برای همیشه به فرانسه رفتن
ات . ر . رزی . ر . رو از کجا میشناسییییی
جونگ کوک . رزی از ماجرا خبر داره . رزی دوست پسر داره درسته
ات . اره داره . اسمشم به من نمیگه
جونگ کوک . کیم تهیونگه . تهیونگ با من رفیقه . و شریکمه
ات . وای وای خو من چیکار کنم
جونگ کوک . الان من صاحبتم
ات . وای وای
ویو ( ات قش کرد و وقتی بلند شد دید رو تخته جونگ کوکه و دست و پاهاش باز شده و جونگ کوک عین عکس روب روش وایستاده . کپی عکس )
ات . اون جوری نگام نکن
ویو ( جونگ کوک خیلی نزدیک ات شد )
جونگ کوک . چهقد دوست دارم .. دیگه نگفت
ات . چی دوست داری
جونگ کوک . که بخورمت
ویو ( ات سریع رفت عقب )
ات . چی میگییییییی مگه آدم خوارییییی
جونگ کوک . خیر
ات . گشنمهههههههه
جونگ کوک . باشه الان واست غذا درست میکنم
ات . عم عم ممنون . میگم که کارت چیه چی صدات کنم .
جونگ کوک . خواهش میکنم ( خنده ) من و تهیونگ رئیس مافیاییم. اسمم جونگ کوک هست تو کوکی صدام کن
ات . باشهههه کوکییییی ( خنده )
ویو ( شام خوردن و بقل هم خوابیدن )
فردا صبح
لایکککک . کامنتتتتتتت . فالوووووو.
۱۸.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.