وقتی دوست داشت..........

فلش بک

راوی. جونگوک و ا/ت هم کلاسی بودن و جونگوک قلدر مدرسه بود و به ا/ت در خواست میده و رد میشه چون ا/ت ازش می ترسه

اتمام فلش بک

(زمان حال)
ویو ا/ت
پیام از طرف جونگوکه از ترس لکنت گرفته بودم همون جونگوک که فکرشو می کنم اون بهم گفته بود بر می گرده
یه ادرس فرستاد
بیا به رستوران///////
منم فقط سین کردم
ا/ت اروم باش مشکلی نیست اون جرعت نداره کاری کنه
راوی / ا/ت نمی دونه جونگوک مافیاست
کوک ویو
رفتم به اون رستوران و کل رستورانو برای امشب رزو کردم

ا/ت ویو
از دانشگاه امدم خیلی خسته بودم ولی ساعت 7 با تهیونگ قرار داشتم پس ساعت گوشیمو روی 5 گذاشتمو خوابیدم

با صدای گوشیم پاشدم و به سختی خدمو از تخت جدا کردم
رفتم حموم و یه دوش 20 مینی گرفتم و رفتم که حاضر شم یه لباس صورتی نیمه باز پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم و به ساعت نگاه کردم
ساعت 6:30 بود چون یکم دور بود راه افتادم
ویو تهیونگ
امروز با ا/ت قرار دارم و خیلی خوشحالم
می خوام امشب بهش اعتراف کنم و ازش درخواست کنم نامزدم شه

به ساعت نگاه کردم ساعت 6 عه پس سریع رفتم حموم بعد از 20 دقیقه
لباس پوشیدمو یه عطر تلخ زدمو موهامو حالت دادمو راه افتادم


ادامه دارد //////