زندگی همچنان ادامه داشت
زندگی همچنان ادامه داشت
برای انسانی که لبخندی به قدر فریبنده داشت اما چشمانی تیره که نور را انعکاس نمیداد
چشمانی که از دیدن خسته بود از باز ماندن به این رنگ هایی که چند درجه تیره تر شدند
چشمانی که دیگر مثل یاقوتی ارزنده در دل تاریکی نمی درخشید
زندگی جلبش نمیکرد
نه نور افتاب و نه مسئله ای جدید نه کتابی جنایی و معمایی نه بحث علمی چالش برانگیزی و نه موسیقی جدیدی و نه غذایی لذیذ نه فیلم ها و نه مناظر نه جملات و نه حروف
هیچچیز بیانگر او نبود و نور به چشمانش نمی پاشید
زندگی او با وجود هر چه که نبود،بود
حتی انسان هایی که برای او زخمی ژرف بودند و بعضی دیگر که مرهمی اعجاب انگیز،دیگر نقشی در او نداشتند
هر چه که در شخصیت او بود خالی شد و او میزیست؛با لبخندی فریبنده از کالبد فردی تهی!
برای انسانی که لبخندی به قدر فریبنده داشت اما چشمانی تیره که نور را انعکاس نمیداد
چشمانی که از دیدن خسته بود از باز ماندن به این رنگ هایی که چند درجه تیره تر شدند
چشمانی که دیگر مثل یاقوتی ارزنده در دل تاریکی نمی درخشید
زندگی جلبش نمیکرد
نه نور افتاب و نه مسئله ای جدید نه کتابی جنایی و معمایی نه بحث علمی چالش برانگیزی و نه موسیقی جدیدی و نه غذایی لذیذ نه فیلم ها و نه مناظر نه جملات و نه حروف
هیچچیز بیانگر او نبود و نور به چشمانش نمی پاشید
زندگی او با وجود هر چه که نبود،بود
حتی انسان هایی که برای او زخمی ژرف بودند و بعضی دیگر که مرهمی اعجاب انگیز،دیگر نقشی در او نداشتند
هر چه که در شخصیت او بود خالی شد و او میزیست؛با لبخندی فریبنده از کالبد فردی تهی!
۱.۸k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.