فیک دژاوو پارت یک
فیک دژاوو پارت یک
#لالیسا
باز هم روز های خسته کننده دیگه اه یادم رفت خودم رو معرفی کنم من لالیسا منوبان هستم و لقبم دختر گنگستر هست.
(علامت لالیسا+)
(علامت لیسا_)
+داشتم قهوه ام رو میخوردم که صدای انفجار امد ترسیدم و سریع رفتم سمت اون ساختمون باچیزی که دیدم یه لحظه برگام ریخت یه دختری دیدم که کامل شبیه منه.
_تورو خدا کمکم کن(این جمله رو تیکه تیکه گفت)
+ببین تو میدونی کار کی بود
_کار مردی که روی سینش خالکوبی مار داره
+باشه دووم بیارتو کجا زندگی میکنی دختر چیزی نگفت و چشماش رو بست.سریع از جیبش کارت شناساییش رو در اوردم و سوار موتورم شدم ر رفتم خونه دختره.زنگ در رو زدم و یک دختر در رو باز کرد.
رزی:لیسادختر عیکنت کجاست.
+دخترا لطفا ولم کنید الان خستم و رفتم توی اتاقم و در رو بستم و خوابیدم.
پرش زمانی فردا
از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتم رو شستم و صبحونه خوردم رفتم توی اتاقم که صدای دخترا رو شنیدم.
رزی:امروز اولین روز مدرسس.
جنی:امیدوارم اتفاقی نیفته.
جیسو:باید مراقبش باشیم که لیسا اذیت نشه.
+خب باید عادی رفتار کنم و نقش لیسای مرده رو بازی کنم عینکه لیسا رو پوشیدم و رفتم پایین.
رزی:لیسا زود باش دیرمون میشه.
+امدم.
دخترا شما برید من با موتورم میام.
جنی:مگه تو از موتور نمیترسیدی.
+خب حالا نمیترسم.
جیسو:باشه.
دخترا رفتن و منم رفتم سوار موتورم شدم و رفتم.
سلام مجدد
بچه اینجا یک توضیح مختصر بدم ببینید ایو و تهیونگ خواهر وبرادرن و ایو وکیل هست و تهیونگ پلیس هست و با اعضای بی تی اس دوست های جون جونی نیستن.
خب خب امیدوارم از فیک خوشتون بیاد.
شرط ها
۳۰ لایک
۳۰ کامنت
بابای👋👋
#لالیسا
باز هم روز های خسته کننده دیگه اه یادم رفت خودم رو معرفی کنم من لالیسا منوبان هستم و لقبم دختر گنگستر هست.
(علامت لالیسا+)
(علامت لیسا_)
+داشتم قهوه ام رو میخوردم که صدای انفجار امد ترسیدم و سریع رفتم سمت اون ساختمون باچیزی که دیدم یه لحظه برگام ریخت یه دختری دیدم که کامل شبیه منه.
_تورو خدا کمکم کن(این جمله رو تیکه تیکه گفت)
+ببین تو میدونی کار کی بود
_کار مردی که روی سینش خالکوبی مار داره
+باشه دووم بیارتو کجا زندگی میکنی دختر چیزی نگفت و چشماش رو بست.سریع از جیبش کارت شناساییش رو در اوردم و سوار موتورم شدم ر رفتم خونه دختره.زنگ در رو زدم و یک دختر در رو باز کرد.
رزی:لیسادختر عیکنت کجاست.
+دخترا لطفا ولم کنید الان خستم و رفتم توی اتاقم و در رو بستم و خوابیدم.
پرش زمانی فردا
از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتم رو شستم و صبحونه خوردم رفتم توی اتاقم که صدای دخترا رو شنیدم.
رزی:امروز اولین روز مدرسس.
جنی:امیدوارم اتفاقی نیفته.
جیسو:باید مراقبش باشیم که لیسا اذیت نشه.
+خب باید عادی رفتار کنم و نقش لیسای مرده رو بازی کنم عینکه لیسا رو پوشیدم و رفتم پایین.
رزی:لیسا زود باش دیرمون میشه.
+امدم.
دخترا شما برید من با موتورم میام.
جنی:مگه تو از موتور نمیترسیدی.
+خب حالا نمیترسم.
جیسو:باشه.
دخترا رفتن و منم رفتم سوار موتورم شدم و رفتم.
سلام مجدد
بچه اینجا یک توضیح مختصر بدم ببینید ایو و تهیونگ خواهر وبرادرن و ایو وکیل هست و تهیونگ پلیس هست و با اعضای بی تی اس دوست های جون جونی نیستن.
خب خب امیدوارم از فیک خوشتون بیاد.
شرط ها
۳۰ لایک
۳۰ کامنت
بابای👋👋
۱۹.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۱