پارت 1
پارت 1
ات دختری بود ک پدر و مادرش رو از دست داده بود و عموش اون رو به سرپرستی گرفته بود ات ۲۳ سالش بود
(از زبان ات)
داشتم تو خیابون قدم میزدم ک دیدم یهو یه ماشین سیاه جلوم ایستاد اولش خیلی ترسیدم اما بعدش دیدم بزرگترین رئیس مافیا یعنی پارک جیمین از ماشین پیاده شد من رو گرفت داشت با خودش میبرد
ات: ولم کننن
جیمین: نمیخوام من تورو دزدیدم
(از زبان جیمین)
داشتیم تو خیابون دور میزدیم ک یه دختری رو تو خیابون دیدم داشت قدم میزد اونو دزدیدم الانم آوردمش خونه خودم تا اون رو شکنجه بدم
جیمین: وسایل شکنجمو بیارین
بادیگارد ها: چشم قربان
ات: نکن ترو خدا من باید برم خانوادم نگرانم میشن
جیمین: نگران نباش بیبی گرل تو از الان برای منی
ات:چی میگی
جیمین: یه حرفو دوبار تکرار نمیکنم ک پس الان آماده شکنجه باش بیبی گرل
ات: ولم کن من بیبی گرل تو نیستم
جیمین: خفه
و جیمین ات رو شکنجه داد و ات فقط داشت داد و جیغ میکشید
جیمین: بهتر هست جیغ نکشی بیبی گرل چون اگه جیغ بکشی شکنجه هات بدتر میشه
و دهن ات رو با چسب بست
پارت بعدیو فردا میزارم در خماری بمونین
چون اولین و فیک و اولین پارت هس هیچ شرطی نداره
ات دختری بود ک پدر و مادرش رو از دست داده بود و عموش اون رو به سرپرستی گرفته بود ات ۲۳ سالش بود
(از زبان ات)
داشتم تو خیابون قدم میزدم ک دیدم یهو یه ماشین سیاه جلوم ایستاد اولش خیلی ترسیدم اما بعدش دیدم بزرگترین رئیس مافیا یعنی پارک جیمین از ماشین پیاده شد من رو گرفت داشت با خودش میبرد
ات: ولم کننن
جیمین: نمیخوام من تورو دزدیدم
(از زبان جیمین)
داشتیم تو خیابون دور میزدیم ک یه دختری رو تو خیابون دیدم داشت قدم میزد اونو دزدیدم الانم آوردمش خونه خودم تا اون رو شکنجه بدم
جیمین: وسایل شکنجمو بیارین
بادیگارد ها: چشم قربان
ات: نکن ترو خدا من باید برم خانوادم نگرانم میشن
جیمین: نگران نباش بیبی گرل تو از الان برای منی
ات:چی میگی
جیمین: یه حرفو دوبار تکرار نمیکنم ک پس الان آماده شکنجه باش بیبی گرل
ات: ولم کن من بیبی گرل تو نیستم
جیمین: خفه
و جیمین ات رو شکنجه داد و ات فقط داشت داد و جیغ میکشید
جیمین: بهتر هست جیغ نکشی بیبی گرل چون اگه جیغ بکشی شکنجه هات بدتر میشه
و دهن ات رو با چسب بست
پارت بعدیو فردا میزارم در خماری بمونین
چون اولین و فیک و اولین پارت هس هیچ شرطی نداره
۷.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.