فیک کوک 💜🫐🌌 💜پشیمونم💜 پارت ۱
از زبان ا.ت💜
صبح زود پا شدم رفتم تو حیاط ویلا
کسی نبود که یک دفعه خدمتکار از پشتم گفت: بیدار شدین خانوم هوانگ.
منم که هنوز گیج خواب بودم گفتم:اره.
بقیه کجان ؟
همه دیشب تو حیاط جمع بودن.
خدمت کار گفته: اره شما که مست بودین با اقای جئون دعواتون شد و بهش گفتین خیانت کار و سر همه داد زدین که همه برین .
من من من چطور میتونم همچین کاری کرده باشم .
که يکدفعه دوستم نایون از دور داد زد: ا.ت
وقتی رسید بلند سرم داد زد و گفت: اون چه آبروریزی بود دیشب کردی ها جواب بده آبروی کل خانواده هوانگ رو بردی.
صبح زود پا شدم رفتم تو حیاط ویلا
کسی نبود که یک دفعه خدمتکار از پشتم گفت: بیدار شدین خانوم هوانگ.
منم که هنوز گیج خواب بودم گفتم:اره.
بقیه کجان ؟
همه دیشب تو حیاط جمع بودن.
خدمت کار گفته: اره شما که مست بودین با اقای جئون دعواتون شد و بهش گفتین خیانت کار و سر همه داد زدین که همه برین .
من من من چطور میتونم همچین کاری کرده باشم .
که يکدفعه دوستم نایون از دور داد زد: ا.ت
وقتی رسید بلند سرم داد زد و گفت: اون چه آبروریزی بود دیشب کردی ها جواب بده آبروی کل خانواده هوانگ رو بردی.
۲.۰k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.