پارت ۹

ویو کوک
نفهمیدیم چیشد که کشیده شدم تو کوچه به طرف کشیدیم نگاه کردم تهیونگ بود
کوک : ته چیکار میکنی
ته : لباش رو لبا کوک کوبید
چشام از حدقه داشت میزد بیرون دستمو رو سینش گذشتمو حلش دادم
کوک : چیکار میکنی
ته : داشتم می بوسدمت
کوک : چی چرا باید ببوسیم من پسرم
ته : کوک .... من من دوست دارم با.ه.ام ق.را.ر میزاری ؟
کوک : !!!!!!!!
ته: کوک نظرت چیه
کوک : باید فکر کنم
ته : باشه بیا برسونمت
کوک : نمیخاد خودم میریم
ته : نه بیا دیگه با موتور برسونمت
کوک : باش
به سمت موتور رفتنو سوار موتور شدن کوک با. فاصله از ته نشسته بود که روی سرعت گیر به جلو پرت شد دستاشو دور کمر ته حلقه کرد
ویو ته
داشتم رانندگی میکردم که رفتیم رو سرعت گیر که دستای کوک دور کمرم حلقه شد
رسیدیم پیاده شد میخاستم برم که صدام کرد
کوک : ته مامانم میگه بیا تو
ته : نه ممنون
کوک : تههههه
ته : باشه باشه