𝙢𝙖𝙜𝙝𝙚𝙝 𝙢𝙞𝙨𝙝𝙚𝙝 𝟴
هر چقدر گشتم نتونستم پیداش کنم تا پارسال که فهمیدم پدرم دوباره پیداش کرده و بردش پیش خودشو مامان . ا/ت حافظشو از دست داده بود . بذای همین منو یادش نیست .
_ ا .. اها .
هوسوک : بحس این بود که چراااا عاشق خواهر من شدییییی ؟؟
_ مگه گناهه ؟؟
هوسوک : شیطونه میگههههه ....
_ شیطونه غلط کرد با هفت جد آبادش . ببخشید . اما الان حال ا/ت مهمه .
هوسوک : ( زیر لب ) تو کی آدم شدی من نفهمیدم ؟؟
_ شنیدماااا .
هوسوک : منم گفتم که بشنوی .
جیمین : خفه شین دیگه . ا/ت آبجی .
_ تو دیگه چرا ؟؟
جیمین : من دروغ نمیگم . از اول عین خواهرم بود که دیدمش . پس مثل اون دوستش دارم .
_ باشه .
یهویی ا/ت عین برق گرفته ها از خواب پرید .
_ یا سید عباس .
هوسوک : ا/ت خواهر خوبی توو ؟؟
+ خواهر ؟؟
قضیه رو براش تعریف کرد هوسوک . بعد از تموم شدنش ا/ت پرید بغل هوپی و تند تند روی صورتشو بوس میکرد .
+ فداتشم داداشییییی .
هوسوک : کشتیم دختر .... آخ ... نکن ... وای .
دیگه بیخیالش شد .
_ اهم .. اهم .
+ چیه ؟؟
_ حرفامو که یادته ؟؟
با چیزی که گفتم تغییر رنگ داد .
جیمین : خفه شو کوک تا نکردمت .
_ ببخشید .
+ میتونم کوک صدات بکنم ؟
_ چرا که نه ( با لبخند از سر خوشحالی )
هوسوک : هوییی ... با آبجیم لاس نزن .
_ گذاشتی کونم با این آبجی آبجی کردنت .
هوسوک : گوه نخور باوا .
+ جیغغغغغغغغغغغغغغ ...
_ ا .. اها .
هوسوک : بحس این بود که چراااا عاشق خواهر من شدییییی ؟؟
_ مگه گناهه ؟؟
هوسوک : شیطونه میگههههه ....
_ شیطونه غلط کرد با هفت جد آبادش . ببخشید . اما الان حال ا/ت مهمه .
هوسوک : ( زیر لب ) تو کی آدم شدی من نفهمیدم ؟؟
_ شنیدماااا .
هوسوک : منم گفتم که بشنوی .
جیمین : خفه شین دیگه . ا/ت آبجی .
_ تو دیگه چرا ؟؟
جیمین : من دروغ نمیگم . از اول عین خواهرم بود که دیدمش . پس مثل اون دوستش دارم .
_ باشه .
یهویی ا/ت عین برق گرفته ها از خواب پرید .
_ یا سید عباس .
هوسوک : ا/ت خواهر خوبی توو ؟؟
+ خواهر ؟؟
قضیه رو براش تعریف کرد هوسوک . بعد از تموم شدنش ا/ت پرید بغل هوپی و تند تند روی صورتشو بوس میکرد .
+ فداتشم داداشییییی .
هوسوک : کشتیم دختر .... آخ ... نکن ... وای .
دیگه بیخیالش شد .
_ اهم .. اهم .
+ چیه ؟؟
_ حرفامو که یادته ؟؟
با چیزی که گفتم تغییر رنگ داد .
جیمین : خفه شو کوک تا نکردمت .
_ ببخشید .
+ میتونم کوک صدات بکنم ؟
_ چرا که نه ( با لبخند از سر خوشحالی )
هوسوک : هوییی ... با آبجیم لاس نزن .
_ گذاشتی کونم با این آبجی آبجی کردنت .
هوسوک : گوه نخور باوا .
+ جیغغغغغغغغغغغغغغ ...
۲۴.۰k
۰۶ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.