maid of the mansion

(5)

(اسلاید ها ) ۲: پالتوی یونجی۳: جونگ کوک۴ : تهیونگ ۵: جیمین ۶: سونگ جونگ کی ۷: جونگ سو

ساعت: ۷:۳۰ شب

تهیونگ: نظرتون چیه شب برای شام بریم رستوران

جیمین: ایده خوبیه
زنگ میزنم به جونگ کی هیونگ اونم بیاد

جونگ کوک: آاااا اونم برگشته

تهیونگ: یک ماهه کجایی

جیمین: درگیر کارای عروسی بودی نفهمیدی

جونگ کوک: میدونستم اومده دعوتش میکردم حداقل دونفر میشدن که خوشحال میشدن جونگ کی هیونگ و......اریک

تهیونگ: فردا باید از دلش در بیاری

جیمین: خب دیگه بریم حاضر شیم

یونجی: من فقط یه پالتو روی لباسم پوشیدم موهامو مرتب کردم و ارایشمو تمدید کردم

جیمین: یه دوش گرفتم موهامو خشک کردم و حاضر شدم عطر مورد علاقمو که ادوتویلت دیور ساواج بود رو زدم عطری که در سال ۲۰۱۵ توسط شرکت کریستین دیور ساخته شد هدف فرانسوا دماشی (عطار دیور ساواج) از ساخت این عطر، نشان دادن روحیه تردیدناپذیر و نیرومند مردانه بوده . عطری کاملا مناسب برای منه این عطر فرانسوی یکی از محبوب ترین عطر های منه

تهیونگ: چون احساس کوفته گی میکردم یه دوش گرفتم و موهامو خشک کردم و حاضر شدم بعدش عطر مورده علاقمو که. ادوتویلت بلو د شنل بود رو زدم این عطر ساخت سال ۲۰۱۴ از برند فرانسوی شنل بود طبع خنگ و مایل به متعدلش منو به خودش جذب میکنه پیچیدگی که تو بافت اونه اونو منحصر به فرد میکنه درست مثل من!

جونگ کوک: لباسم رو عوض کردم و موهامو مرتب کردم عطر همیشه گی مو زدم یونجی هم تموم شده بود از این که باید کنارم تحملش میکردم عصبی شده بودم و کاملا ظاهر خودم رو حفظ میکردم فقط یکم دیگه باید تحملش میکردم امشب سر میز شام میخوام قضیه شرکت رو مطرح کنم

یونجی: من چون آسم داشتم نمیتونستم از عطر زیاد استفاده کنم تنها عطری که منو اذیت نمیکرد عطر جونگ کوک بود و این واقعا عجیب بود تصمیم گرفتم فردا برم پیش دکتر تا ببینم هنوزم آسمم جدیه یا نه پس به دکتر همیشه گیم زنگ زدم و واسه فردا وقت گرفتم

تهیونگ: بلاخره رسیدیدم رفتیم تو رستوران نشستیم منتظر جونگ کی بودیم که بلاخره تشریف فرما شدن

جونگ کی: سلام به همه

بقیه: سلام

جونگ کی: جونگ کوک نامرد منو عروسی خودت دعوت نکردی پسره ی خائن

جونگ کوک: باور کن خبر نداشتم برگشتی

جونگ کی: دنبال بهااااانه نگرد
خب خوشبختم زن داداش

یونجی: خیلی خوبن اینا
همچنین مستر جونگ کی

جونگ کی: واووووو بانویی باهوش و زیبا

تهیونگ: دقیقا

جیمین: همه چی خوب بود تا اینکه سر و کله جونگ سو پیدا شد

جونگ کی: بیا تورو کم داشتیم مثل بختک افتادی تو زندگی مون

جونگ سو: با ادب باش
خب چیا میگفتین
رن داداش خوش حالم دوباره تو رو ملاقت میکنم

.......
‌‌