منطقه ممنوعه عشق

پارت:32
پرش بک به فردا صبح
ویوات
صبح با سردرد شدید بلند شدم،رفتم یه دوش 10مینی گرفتم ،لباسمو پوشیدم موهامو بالا بستم یه میکاپ ساده کردم رفتم پایین.
جیمین:گمشو بیا سوپ بخور.
ات:یاااا بلد نیستی قشنگ صحبت کنی.
جیمین :ن بلد نیستم مگ تو بلدی؟
ات بی اهمیت بهش نشست رو صندلی صبحونه بخوره که لیا از دستشویی اومد بیرون.
ات:لیا اینجا چیکار میکنی۰
لیا:دیشب مست بودم جیمین منو آورد اینجا.
ات:اعاااا.
جیمین :عشقم بیا بشین صبحونه بخور.
لیا:اومدم عشقم.
ات:ایش چندشا.
جیمین:تو ببند دهنتو.
ات:نبندم چی میشه؟
جیمین:اون موقع با روش بدی دهنتو می‌بندم.(خشن نشو خواهرته واع)
ات:جونززز عصبی میشی خیلی خنده دار میشی.
لیا: بشه دیگ سرصبحی.
جیمین:باشه عشقم تو جون بخوا.
ات:(با دادو بغض میگه)چرا همیشه با من بدی چرا آخه من خواهرتم(باگریه)هق همیشه با لیا خوبی هقق...به من که می‌رسی نگار دشمن خونیتم هق اینقدر از من بدت میاد هق هم با لیا جونت خوب رفتار کن من میرم هق.
ویو ات
دیدم وقتی با لیا خوب بود با من بد ناراحت شدم وا باهاش دعوا کردم .
ویو جیمین
واقعا حق داره خیلی باهاش بدم.(صبح بخیر عزیزم تازه فهمیدی)