عشق من p2
ات:اوه..اوپا
جیم:چیکار میکردی
ات:حواسم نشد خوردم بهش....بفرمایید
ایلا:هوم...از فردا بیا
ات:چشم...بریم
جیم:بریم*عصبی*
ات:چیزی شده
جیم:نه
ات:نمیخوای ک منو نگران کنی هووووم
جیم:چیزی نشده فقط از اون پسره خوشم نمیاد
ات:منم خوشم نمیاد
جیم:هوم
ات:حسود من
جیم:*خنده*حسود نیستم
ات:هستی
...
کوک:چندبار بهت گفتم منو اوپا صدا نکن ما نسبی باهم نداریم
ایلا:نچ.نچ زیاد تند نرو اوپا...من نامزد توام اینو فراموش کردی
کوک:اگه اون قضیه نبود تو الان خدمتکار عمارتم بودی
ایلا:تچ
...
ات:اهههه....چقدر خوابم میاد
جیم:کاری نکردی که
ات:نمیتونی یکم بهم روحیه بدی
جیم:*خیمه آورد*پرنسس من چرا خسته اس
ات:چون اوپا بوسم نکرده
جیم:*داشت بوسش میکرد گوشیش زنگ خورد*یلحظه
ات:اهوم....جدیدا خیلی باهام سرد شده....بیخیال اون گفت منو دوست داره الکی به دلم بد راه ندم
جیم:....ببخشید...خب کجا بودیم
ات؛قرار بود بوسم کنی
جیم:آره..*بوسیدن*...خوب بخوابی
ات:اهوم
...
کوک:پیدا کردین
+بله رئیس...اسم ات فامیلی کیم..شغل بازیگری
پدرشو توی هشت سالگی به عصر تصادف از دست داده با مادرش و دوست پسرش زندگی میکنه
کوک:اسم دوست پسرش چیه
+پارک جیمین
کوک؛میتونی بری
+بااجازه
کوک:....کیم...ات؟فک کنم بشناسمش چون برام آشنا بود
...
ات:اوپا خوابیدی
جیم:نه...چیزی شده
ات:اون پسره که امروز دیدمش...قیافش خیلی برام آشنا بود...منو یاد یکی مینداخت
جیم:خب
ات:*بغلش کرد*مهم نیست نمیخوام بدونم کیه
جیم:*ناراحت*اهوم
ات:میشه از دستم ناراحت نباشی
جیم:....باشه
ات:دوست دارم...شب بخیر
....
صبحانه خوردم حاضر شدم رفت سمت اتوبوس سوارش شدم رسیدم سرکارم اولین روزه کاریم بود برای همین خیلی استرس داشتم
&خانم کیم ات
ات:ها؟بله
&دنبالم بیاید
ات:چشم
&اینارو بخون ساعت ¹²آماده باش
ات:باشه
کاری که بهم گفته بودن رو انجام دادم اولین روزه کاریم خوب گذشت داشتم میرفتم بیرون که کارگران صدام کرد
ایلا:ات...بیا
ات:چشم...بفرمایید
ایلا:چندسالته؟
ات:۱۹
ایلا:برای این کار زیادی سنت کمه
ات:ولی_
ایلا:شرمنده نمیتونم قبول کنم
ات:ولی من به این شغل نیاز دارم خیلی براش زحمت کشیدم
ایلا:سنت کمه پس نمیشه
کوک:چرا نمیشه...بازیگری چه ربطی به سن داره
ایلا:اوپا
کوک:اینجا برا منه پس حق نداری به کار کسی کار داشته باشی
ایلا:الان داری ازش حمایت میکنی
کوک:من دارم طرف حق رو میگیرم الکی ادا در نیار
ایلا:ولی_
کوک:برو بیرون مین ایلا
ایلا:...تچ
ات:بااجازه
کوک:صب کن
ات:بله
کوک:شمارتو بده
ات:جانم؟
کوک:واضح تر از این بگم...شمارتو میخوام....
جیم:چیکار میکردی
ات:حواسم نشد خوردم بهش....بفرمایید
ایلا:هوم...از فردا بیا
ات:چشم...بریم
جیم:بریم*عصبی*
ات:چیزی شده
جیم:نه
ات:نمیخوای ک منو نگران کنی هووووم
جیم:چیزی نشده فقط از اون پسره خوشم نمیاد
ات:منم خوشم نمیاد
جیم:هوم
ات:حسود من
جیم:*خنده*حسود نیستم
ات:هستی
...
کوک:چندبار بهت گفتم منو اوپا صدا نکن ما نسبی باهم نداریم
ایلا:نچ.نچ زیاد تند نرو اوپا...من نامزد توام اینو فراموش کردی
کوک:اگه اون قضیه نبود تو الان خدمتکار عمارتم بودی
ایلا:تچ
...
ات:اهههه....چقدر خوابم میاد
جیم:کاری نکردی که
ات:نمیتونی یکم بهم روحیه بدی
جیم:*خیمه آورد*پرنسس من چرا خسته اس
ات:چون اوپا بوسم نکرده
جیم:*داشت بوسش میکرد گوشیش زنگ خورد*یلحظه
ات:اهوم....جدیدا خیلی باهام سرد شده....بیخیال اون گفت منو دوست داره الکی به دلم بد راه ندم
جیم:....ببخشید...خب کجا بودیم
ات؛قرار بود بوسم کنی
جیم:آره..*بوسیدن*...خوب بخوابی
ات:اهوم
...
کوک:پیدا کردین
+بله رئیس...اسم ات فامیلی کیم..شغل بازیگری
پدرشو توی هشت سالگی به عصر تصادف از دست داده با مادرش و دوست پسرش زندگی میکنه
کوک:اسم دوست پسرش چیه
+پارک جیمین
کوک؛میتونی بری
+بااجازه
کوک:....کیم...ات؟فک کنم بشناسمش چون برام آشنا بود
...
ات:اوپا خوابیدی
جیم:نه...چیزی شده
ات:اون پسره که امروز دیدمش...قیافش خیلی برام آشنا بود...منو یاد یکی مینداخت
جیم:خب
ات:*بغلش کرد*مهم نیست نمیخوام بدونم کیه
جیم:*ناراحت*اهوم
ات:میشه از دستم ناراحت نباشی
جیم:....باشه
ات:دوست دارم...شب بخیر
....
صبحانه خوردم حاضر شدم رفت سمت اتوبوس سوارش شدم رسیدم سرکارم اولین روزه کاریم بود برای همین خیلی استرس داشتم
&خانم کیم ات
ات:ها؟بله
&دنبالم بیاید
ات:چشم
&اینارو بخون ساعت ¹²آماده باش
ات:باشه
کاری که بهم گفته بودن رو انجام دادم اولین روزه کاریم خوب گذشت داشتم میرفتم بیرون که کارگران صدام کرد
ایلا:ات...بیا
ات:چشم...بفرمایید
ایلا:چندسالته؟
ات:۱۹
ایلا:برای این کار زیادی سنت کمه
ات:ولی_
ایلا:شرمنده نمیتونم قبول کنم
ات:ولی من به این شغل نیاز دارم خیلی براش زحمت کشیدم
ایلا:سنت کمه پس نمیشه
کوک:چرا نمیشه...بازیگری چه ربطی به سن داره
ایلا:اوپا
کوک:اینجا برا منه پس حق نداری به کار کسی کار داشته باشی
ایلا:الان داری ازش حمایت میکنی
کوک:من دارم طرف حق رو میگیرم الکی ادا در نیار
ایلا:ولی_
کوک:برو بیرون مین ایلا
ایلا:...تچ
ات:بااجازه
کوک:صب کن
ات:بله
کوک:شمارتو بده
ات:جانم؟
کوک:واضح تر از این بگم...شمارتو میخوام....
۵.۰k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.