ناموصن لایک! زحمت کشیدم پستمو نپاک میسییییییییییی
اسلاید ¹ نینی فلیکس و گووون
اسلاید²نینی آیرین و مایکل
فصل²پارت ⁸
سوهیون: ینی نوه دار شدممم ارهههه
همشونننن: مبارکههه
مایکللل: عاخشونمممم نیینی
گووون: ما یه بچمون نشه؟
مایکل: ماهم یه بچمون نشه ؟
ایرین: باز این مایکل شروع کرددد
ولی بهش فکر میکنم
مایکللل: اخشونم
فلیکس: هنو شوعرم شدی که بچه میخوای؟
گو وون: عاخه خو
فلیکس: هنو زوده
گو وون: هه باشههه
سوهیون: حالا نوه من کی بدنیا میاد؟
لیا: بزودی
سوهیون: ینی کی؟
لیا: دوهفته بعد
جنا: ایرین دخترم ماهم یه نومون شه؟
آیرین: باشه حالااا
ناشناس: گو وون داشت به فلیکس بد نگا میکرد
آیرین: این فلیکس و گو وون و سریع تر راه بندازید گو وون دیوونه شد 🤣
لیا: ( لباشو گونچه کرد و صدای بوس
گو وون و فلیکس و در آورد ) رفتیم اتاق خب ...
فلیکس: ععهههه سیسس
ناشناس: فلیکس دوباره سرشو چسبوند
به سینه گو وون
گو وون: چیزی نبود فقط یه بوس بود😂
جنا: اها
گو وون: سرتو بیار بیرون
فلیکس: نمیتونم
ناشناس: همشون خندیدن
جنا: بچمو خجالت ندید
ناشناس: فلیکس دستاشو گذاشت رو لوپاش با خجالت از سینه گو وون اومد بیرون
من: منممم عررر ذوقق
گو وون: یه نینی مون نشهههه؟
فلیکس: گفتم که هنو شوعرم نشدی کهههههه
گو وون: خو چه ربطی دارهههه
سوجون: ههه نینی من دوهفته دیه بدنیا میاد
گو وون: داداشیی اینو راضی کن بچموننن شههههههه
سوجون: خو نیاز به راضی کردنش نیستش نصفع شبی بپر روش که البته خود لیا جونم راضی بود .
من: پسرممیتونه بچه دار شه با رح.یم مصنوعی
گو وون: عَی کفاصت 🤣
لیا: نه سوجون جونم اجازه گرفت
پرش زمانی ² هفته بعدد
ناشناس: گو وون و فلیکس ازدواج کردن
لیا: عاییی دلممم عایی
سوجون: عه بچممممم
ناشناس: بغلش کرد و گذاشتش توماشین
سوجون: داریم میرسیمم
ناشناس: رسیدن
من: نینینینیننیننینی
ناشناس: بچه بدنیا اومد
همشون اومدن بیمارستان( نایون، سوهیون، لئو، جنا،آیرین،مایکل ،گووون ،فلیکس
همشونن: مبارکهههه
آیرین: چه نینی اوجلییی
مایکل:راستی یه نینی دیه هم تو راهه
آیرین: بچهههه دارمممممم
همشونننن: مبارکهه
جنا: نوه دار شدمممم
لئو: نینی قودموننننن
جنا: نوَموننننن
گو وون:کی ما پس
فلیکس: عهه
گووون: چیه مگههه
جنا: فلیکس زیاد درد نداره نترسس🤣
گو وون: یواش میک.نمت ( تو گوشش )
ناشناس: همه رفتن خونه
پرش زمانی ¹² هفته بعد
جنا: داره بدنیا میاد نوم
ناشناس: تو بیمارستانن
آیرین: مایکللللللل
مایکل: چیزی نیستشش
ناشناس: بچه بدنیا اومد
همشون: مبارککک
گو وون: خدا بخواد امشبم من دس بکار میشممم
جنا: هیهیعی
فلیکس: مامانن میترسمم
جنا: عه درد نداره البته کم
فلیکس: مامان میخوام امشب پیشون بمونم
جنا : عه نترس میگم نمیخورتت که شوعرته 🤣
اسلاید²نینی آیرین و مایکل
فصل²پارت ⁸
سوهیون: ینی نوه دار شدممم ارهههه
همشونننن: مبارکههه
مایکللل: عاخشونمممم نیینی
گووون: ما یه بچمون نشه؟
مایکل: ماهم یه بچمون نشه ؟
ایرین: باز این مایکل شروع کرددد
ولی بهش فکر میکنم
مایکللل: اخشونم
فلیکس: هنو شوعرم شدی که بچه میخوای؟
گو وون: عاخه خو
فلیکس: هنو زوده
گو وون: هه باشههه
سوهیون: حالا نوه من کی بدنیا میاد؟
لیا: بزودی
سوهیون: ینی کی؟
لیا: دوهفته بعد
جنا: ایرین دخترم ماهم یه نومون شه؟
آیرین: باشه حالااا
ناشناس: گو وون داشت به فلیکس بد نگا میکرد
آیرین: این فلیکس و گو وون و سریع تر راه بندازید گو وون دیوونه شد 🤣
لیا: ( لباشو گونچه کرد و صدای بوس
گو وون و فلیکس و در آورد ) رفتیم اتاق خب ...
فلیکس: ععهههه سیسس
ناشناس: فلیکس دوباره سرشو چسبوند
به سینه گو وون
گو وون: چیزی نبود فقط یه بوس بود😂
جنا: اها
گو وون: سرتو بیار بیرون
فلیکس: نمیتونم
ناشناس: همشون خندیدن
جنا: بچمو خجالت ندید
ناشناس: فلیکس دستاشو گذاشت رو لوپاش با خجالت از سینه گو وون اومد بیرون
من: منممم عررر ذوقق
گو وون: یه نینی مون نشهههه؟
فلیکس: گفتم که هنو شوعرم نشدی کهههههه
گو وون: خو چه ربطی دارهههه
سوجون: ههه نینی من دوهفته دیه بدنیا میاد
گو وون: داداشیی اینو راضی کن بچموننن شههههههه
سوجون: خو نیاز به راضی کردنش نیستش نصفع شبی بپر روش که البته خود لیا جونم راضی بود .
من: پسرممیتونه بچه دار شه با رح.یم مصنوعی
گو وون: عَی کفاصت 🤣
لیا: نه سوجون جونم اجازه گرفت
پرش زمانی ² هفته بعدد
ناشناس: گو وون و فلیکس ازدواج کردن
لیا: عاییی دلممم عایی
سوجون: عه بچممممم
ناشناس: بغلش کرد و گذاشتش توماشین
سوجون: داریم میرسیمم
ناشناس: رسیدن
من: نینینینیننیننینی
ناشناس: بچه بدنیا اومد
همشون اومدن بیمارستان( نایون، سوهیون، لئو، جنا،آیرین،مایکل ،گووون ،فلیکس
همشونن: مبارکهههه
آیرین: چه نینی اوجلییی
مایکل:راستی یه نینی دیه هم تو راهه
آیرین: بچهههه دارمممممم
همشونننن: مبارکهه
جنا: نوه دار شدمممم
لئو: نینی قودموننننن
جنا: نوَموننننن
گو وون:کی ما پس
فلیکس: عهه
گووون: چیه مگههه
جنا: فلیکس زیاد درد نداره نترسس🤣
گو وون: یواش میک.نمت ( تو گوشش )
ناشناس: همه رفتن خونه
پرش زمانی ¹² هفته بعد
جنا: داره بدنیا میاد نوم
ناشناس: تو بیمارستانن
آیرین: مایکللللللل
مایکل: چیزی نیستشش
ناشناس: بچه بدنیا اومد
همشون: مبارککک
گو وون: خدا بخواد امشبم من دس بکار میشممم
جنا: هیهیعی
فلیکس: مامانن میترسمم
جنا: عه درد نداره البته کم
فلیکس: مامان میخوام امشب پیشون بمونم
جنا : عه نترس میگم نمیخورتت که شوعرته 🤣
۳.۰k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.