عشق در یک نگاه❤🍷
عشق در یک نگاه❤🍷
پارت 4
شعار:.... ننت اگه اصکی بری❤🍷
ییعیت: لیزگه 1 هفته پیش نامرو بم رسوند اما تا الان فراموشش کردم یعنی خیلی شادم.
شایدم وانمود میکنم...
بعد اشنا شدن با کارای شرکت رفتم سمت خونه خودم...
تنها بودم...
بعد لیزگه به هیچ دختری دست نزدم.
بعد تموم کردن یه شیشه مشروب
عایشه: نشسته بودم و تلویزیون میدیدم.
پیامکی به گوشیم اومد.
ییعیت: بیا به ادرس..... منتظرتم.
به خودم گفتم ییعیت که به من نگاهم نمبکرد چرا پیام داده!
شاید...
شاید مسته...
بدو بدو رفتم اتاق.
لباس خاب سسکیمو پوشیدم.
روش لباس پوشیدم و ارایش غلیط تو دل برویی کردم و راه افتادم.
رسیدم به ادرسش
یه مجتمع بزرگ بود.
وارد شدم و به اتاق یبعیت رفتم و در زدم درو باز کرد و رفتم تو
رفت قهوه اماده کنه و منم رفتم سرویس.
لباسمو در اوردم و لباس خابم موند با رنگ قرمز.
ارایشمو تمدید کردم و رفتم بیرون...
از چشای ییعیت معلوم بود مسته.
قهوه ها دستش بود و من از دستشویی رفتم بیرون و منو دید...
ادامه دارد...
شرط: 15 لایک
پارت 4
شعار:.... ننت اگه اصکی بری❤🍷
ییعیت: لیزگه 1 هفته پیش نامرو بم رسوند اما تا الان فراموشش کردم یعنی خیلی شادم.
شایدم وانمود میکنم...
بعد اشنا شدن با کارای شرکت رفتم سمت خونه خودم...
تنها بودم...
بعد لیزگه به هیچ دختری دست نزدم.
بعد تموم کردن یه شیشه مشروب
عایشه: نشسته بودم و تلویزیون میدیدم.
پیامکی به گوشیم اومد.
ییعیت: بیا به ادرس..... منتظرتم.
به خودم گفتم ییعیت که به من نگاهم نمبکرد چرا پیام داده!
شاید...
شاید مسته...
بدو بدو رفتم اتاق.
لباس خاب سسکیمو پوشیدم.
روش لباس پوشیدم و ارایش غلیط تو دل برویی کردم و راه افتادم.
رسیدم به ادرسش
یه مجتمع بزرگ بود.
وارد شدم و به اتاق یبعیت رفتم و در زدم درو باز کرد و رفتم تو
رفت قهوه اماده کنه و منم رفتم سرویس.
لباسمو در اوردم و لباس خابم موند با رنگ قرمز.
ارایشمو تمدید کردم و رفتم بیرون...
از چشای ییعیت معلوم بود مسته.
قهوه ها دستش بود و من از دستشویی رفتم بیرون و منو دید...
ادامه دارد...
شرط: 15 لایک
۳.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.