پارت ۳۶ ازدواج اجباری

پارت ۳۶ ازدواج اجباری

ویو ا/ت

دارم برات شوگا
شوگا رو از اتاقم انداختم بیرون بعد رفتم حمام یه دوش گرفتم بعد لباس پوشیدم رفتم پایین که شوگا هم بود

_ صبح بخیر
همه. صبح بخیر
& آبجی
_ بله
& از رفیقم وقت طلاق گرفتم امروزه
_ اوک ساعت چند
× چی اوکی مگه تو بهم قول ندادی
_ جایی رو امضا کردم
× ا/ت منو سگ نکن
_ خودت خواستی
& امروز ساعت 4 بعد از ظهر
_ اوکی میریم
× من نمیام
_ تو نیا داگاه میارتت
× منو عصبی نکن
پدرت. بسه بچه ها بسه
پدرش. ا/ت دخترم شوگا که تورو دوست داره تو چرا اینطوری میکنی
_ شوگا مگه کاری بود نکرده باشه
مادرش. یه فرصت دیگه بهش بده
مادرت. دخترم اگر منو دوست داری این کار رو نکن
× ا/ت چرا حالیت نیست دوستت دارم روانیتم
_ کاش اون موقع روانیم بودی
× ا/ت نکن بخواتر ب..........
_ ببند
& ب چی میخواست یه چیزی بگه
_ نمیخواست چیزی بگه
پدرت. دخترم تو..........
_ بابا نه اع
× .خنده.
_ زهرمار
مادرت. من که چیزی نفهمیدم . خنده .
& شت
_ بسه من میرم اتاقم
& نوبتو کنسل کنم
_ اره
× اخ جون
_ مرگ


ادمینتون: ا/ت رفت اتاقش زنگ زد به انایتا که برن بیرون به کاوان هم زنگ زد بعد لباس پوشید و میکاپ کرد .عکس میزارم. اماده شد و شوگا رسوندش محل قرار