سوراخ پارت 10
#یونا
بیدار شدم.....مثل همیشه بیمارستان..
خدایا حالا چطوری به کوک بگم.....
خواستم از جام بلند شم ک دیدم سر کوک تو بغلمه
....گریه کرده بود ....بمیرم برات 😢😢😢💔
آروم دستم رو کشیدم تو موهاش....
کم کم اشکم در اومد ......نمیتونستم بزارم کوک به پام بسوزه. .....
داره بیدار میشه .....
#جونگکوک
....بیدار شدم دیدم یونا داره گریه میکنه....
قلبم شکست ....چرا دختر خوبی مثل اون باید این بیماری رو داشته باشه؟....😭💔
-یونا گریه نکن....
+کوک منو ببخش من باید بهت میگفتم
-در مورد بیماریت؟!
+راستش من به این نمیگم بیماری این سوراخ تنها یادگاریه ک از مادرم دارم .....
(یونا داره لبخند میزنه؟؟؟!!!)
-یونا😭😭😭(بغلش کردم ولی نمیدونم چرا یه حسی بهم گفت میخواد چیزیو بگه ک اصلا نمیخوام)
+کوک....
-جانم؟!
+اگه بخوام ......
-هرگز. ....تو مال منی نمیزارم بخاطر یه سوراخ کوچولو ازم جدا شی هرگز هرگز هرگز هرگز. ....😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔
#یونا
صدای هرگز گفتن کوک تو مغزم اکو میشد .....کوک چرا تو انقدر مهربونی ...کوک سرشو گذاشت رو سینم. ..بغلش کردم و موهاشو نوازش کردم ....کوک آدمی نیست ک منو ول کنه .....
اوه اوه ......😖😖😖
#چویا_وارد_میشود.....
-ی....یونا؟!
(وات د فاک. ....این یارو اینجا چیکار میکنه....میخواستم بزنم لهش کنم ولی وقتی چشمای خیس هر دوتاشون رو دیدم دلم نیومد....از اتاق رفتم بیرون....هیگوچی اومد...)
+چویا شییی یونا حالش خوبه ....؟!....چ چی ؟!
اونکه جونگ کوکه. ....
#هیگوچی
دست چویا رو گرفتم و بردمش تو حیاط بیمارستان. ...
+چویا سان تو میدونستی بالاخره این اتفاق میوفتاد اگرم کوک نبود .....یه آدم دیگه به یونا علاقه مند میشد....
-ولی من....من میترسم کوک اونو ول کنه ....
+😏اگه اون جونگ کوکه ک اینکارو نمیکنه .....
-منظورت چیه؟
+من تو این سالا شاهد تلاشای کوک بودم ...اون اگه چیزیو بدست بیاره ازش محافظت میکنه خب حالا ک قلبشو بدست آورده بنظرت به همین راحتی ولش میکنه....
-هیگوچی. ...
+نکنه دلت تنبیه میخواد چویا....؟! 😈
(کراواتمو یکم آزاد کردم...اما خب مثل اینکه چویا تو تنبیه کردن مهارت بهتری داره 😂😂😂💔)
#سوراخ
#پست_جدید
بیدار شدم.....مثل همیشه بیمارستان..
خدایا حالا چطوری به کوک بگم.....
خواستم از جام بلند شم ک دیدم سر کوک تو بغلمه
....گریه کرده بود ....بمیرم برات 😢😢😢💔
آروم دستم رو کشیدم تو موهاش....
کم کم اشکم در اومد ......نمیتونستم بزارم کوک به پام بسوزه. .....
داره بیدار میشه .....
#جونگکوک
....بیدار شدم دیدم یونا داره گریه میکنه....
قلبم شکست ....چرا دختر خوبی مثل اون باید این بیماری رو داشته باشه؟....😭💔
-یونا گریه نکن....
+کوک منو ببخش من باید بهت میگفتم
-در مورد بیماریت؟!
+راستش من به این نمیگم بیماری این سوراخ تنها یادگاریه ک از مادرم دارم .....
(یونا داره لبخند میزنه؟؟؟!!!)
-یونا😭😭😭(بغلش کردم ولی نمیدونم چرا یه حسی بهم گفت میخواد چیزیو بگه ک اصلا نمیخوام)
+کوک....
-جانم؟!
+اگه بخوام ......
-هرگز. ....تو مال منی نمیزارم بخاطر یه سوراخ کوچولو ازم جدا شی هرگز هرگز هرگز هرگز. ....😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔
#یونا
صدای هرگز گفتن کوک تو مغزم اکو میشد .....کوک چرا تو انقدر مهربونی ...کوک سرشو گذاشت رو سینم. ..بغلش کردم و موهاشو نوازش کردم ....کوک آدمی نیست ک منو ول کنه .....
اوه اوه ......😖😖😖
#چویا_وارد_میشود.....
-ی....یونا؟!
(وات د فاک. ....این یارو اینجا چیکار میکنه....میخواستم بزنم لهش کنم ولی وقتی چشمای خیس هر دوتاشون رو دیدم دلم نیومد....از اتاق رفتم بیرون....هیگوچی اومد...)
+چویا شییی یونا حالش خوبه ....؟!....چ چی ؟!
اونکه جونگ کوکه. ....
#هیگوچی
دست چویا رو گرفتم و بردمش تو حیاط بیمارستان. ...
+چویا سان تو میدونستی بالاخره این اتفاق میوفتاد اگرم کوک نبود .....یه آدم دیگه به یونا علاقه مند میشد....
-ولی من....من میترسم کوک اونو ول کنه ....
+😏اگه اون جونگ کوکه ک اینکارو نمیکنه .....
-منظورت چیه؟
+من تو این سالا شاهد تلاشای کوک بودم ...اون اگه چیزیو بدست بیاره ازش محافظت میکنه خب حالا ک قلبشو بدست آورده بنظرت به همین راحتی ولش میکنه....
-هیگوچی. ...
+نکنه دلت تنبیه میخواد چویا....؟! 😈
(کراواتمو یکم آزاد کردم...اما خب مثل اینکه چویا تو تنبیه کردن مهارت بهتری داره 😂😂😂💔)
#سوراخ
#پست_جدید
۶۰.۸k
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.