فیک دخترکوچولوی من part35
ات: درسته خیلی(انگشتشو میکشه رو هاله گوش ته)
ته: اینکارو نکن
ات: چرا؟
ته: هرکسی یه نقطه حساس داره
ات: یعنی چی؟
ته:(کمر ته به دیواره استخر بود اما کمر ات رو میگیره و میچرخونتش به عبارتی جاشون عوض میشه و ات رو به دیواره استخر میچسبونه و میره بغل گوش ات)
ته: یعنی هورنی میشم(اروم دم گوش ات)
ات: که اینطور…پس هورنی میشی اره؟
ته: نکنه میخوای ببینی؟
ات: شاید(دوباره دستشو میکشه رو هاله گوش ته)
ته: ات تمومش کن هنوز خیلی کوچیکی دلم نمیاد پرنسسم(با پوزخند)
ات: تو با بقیه فرق داری…میخوام رابطمو باهات ادامه بدم حتی اگه اخرین انتخابت باشم
ته: تو اولین و اخرین انتخاب منی به این شک نکن عزیزم
ته جون: در جریانید که یک ساعته تو استخرید؟
ته: توعم وقت شناسیا
ته جون: اخه نمیتونم باور کنم…تو و ات؟..نمیشه
ته: چرا؟چرا؟چرا نشه؟(به ترجمه کره ایش فکر کنید)
ته جون: یچیزی این وسط منطقی نیست…تو مثلا پدرشی
ته: من پدرش نیستم مگه اینکه خودش بخواد(کدوم دلقکی تسبیح منو برداشته🤡📿)
ته جون: عوضی…زودتر بیاید بیرون شام بخوریم
ته: الان شام بخوریم؟سر شبه
ته جون: به هر حال تا یک ساعت دیگه بیرون باشید
ته: هی الان داری بهم دستور میدی؟
ات: ته جون فک کنم یکی از خدمتکارا داره صدات میکنه
ته جون: خیلی خب رفتم قصه سر هم نکن
ته: ات انگلیسی بلدی؟
ات: اره…کاملا
ته: نگران بودم تویه امریکا اگه من نبودم برات مشکل پیش نیاد
ات: انقدر نگران من نباش
ته: نمیتونم
ات: تهیونگ تو زندگیت بیشتر از همه به چه فردی احتیاج داری؟
ته: یعنی چی؟
ات: مثلا بیشتر به یه مدیر،حسابدار،وکیل،راننده،بادیگارد،یا…حالا به هر حال بیشتر به چی احتیاج داری؟
ته: به تو
ات: جدی گفتم
ته: منم جدی گفتم…ولی خب جدا از اینا به یه وکیل
ات: من میخوام وکالت بخونم
ته: بس کن شاید امروز به وکیل اجتیاج داشته باشم ولی یه روز دیگه شاید دیگه نخوام اون موقع چی؟
ات: هرکاری که تو بخوای میکنم
ته: ات من میدونم تو هنوزم به بازیگری علاقه داری پس برای بزرگترین کمپانیا درخواست میدم..نه نگو باشه؟
ات: خیلی خب باشه
ته: شنا بلدی؟
ات: معلومه
ته: بیا مسابقه بدیم
ات: چی…هی وایسا(ته شروع میکنه به شنا کردن)
بعد نیم ساعت مسابقه و مسخره بازی:
ته: اااههه…من دیگه خسته شدم بیا بریم شام بخوریم
ات: باشه بریم(از استخر میرن بیرون)
ته: حوله ها کجاست سرده مریض میشیم
ات: اینجا گذاشتم بیا
ته: (میره سمت ات)
ات:(حولرو میپیچه دور ته)
ته: یه لحظه حس کردم من بچه ی توام
ات: شلوغش نکن
ته: زود باش الان از سرما غش میکنی(ات رو بغل میکنه میزاره رو شونش و میدوئه)
ات: میخوری زمینننن
خب افرین به اونایی که درست گفته بودن😔😂
شرایط برای پارت بعد!
like:3
kament:3(بدون تکرار)
ته: اینکارو نکن
ات: چرا؟
ته: هرکسی یه نقطه حساس داره
ات: یعنی چی؟
ته:(کمر ته به دیواره استخر بود اما کمر ات رو میگیره و میچرخونتش به عبارتی جاشون عوض میشه و ات رو به دیواره استخر میچسبونه و میره بغل گوش ات)
ته: یعنی هورنی میشم(اروم دم گوش ات)
ات: که اینطور…پس هورنی میشی اره؟
ته: نکنه میخوای ببینی؟
ات: شاید(دوباره دستشو میکشه رو هاله گوش ته)
ته: ات تمومش کن هنوز خیلی کوچیکی دلم نمیاد پرنسسم(با پوزخند)
ات: تو با بقیه فرق داری…میخوام رابطمو باهات ادامه بدم حتی اگه اخرین انتخابت باشم
ته: تو اولین و اخرین انتخاب منی به این شک نکن عزیزم
ته جون: در جریانید که یک ساعته تو استخرید؟
ته: توعم وقت شناسیا
ته جون: اخه نمیتونم باور کنم…تو و ات؟..نمیشه
ته: چرا؟چرا؟چرا نشه؟(به ترجمه کره ایش فکر کنید)
ته جون: یچیزی این وسط منطقی نیست…تو مثلا پدرشی
ته: من پدرش نیستم مگه اینکه خودش بخواد(کدوم دلقکی تسبیح منو برداشته🤡📿)
ته جون: عوضی…زودتر بیاید بیرون شام بخوریم
ته: الان شام بخوریم؟سر شبه
ته جون: به هر حال تا یک ساعت دیگه بیرون باشید
ته: هی الان داری بهم دستور میدی؟
ات: ته جون فک کنم یکی از خدمتکارا داره صدات میکنه
ته جون: خیلی خب رفتم قصه سر هم نکن
ته: ات انگلیسی بلدی؟
ات: اره…کاملا
ته: نگران بودم تویه امریکا اگه من نبودم برات مشکل پیش نیاد
ات: انقدر نگران من نباش
ته: نمیتونم
ات: تهیونگ تو زندگیت بیشتر از همه به چه فردی احتیاج داری؟
ته: یعنی چی؟
ات: مثلا بیشتر به یه مدیر،حسابدار،وکیل،راننده،بادیگارد،یا…حالا به هر حال بیشتر به چی احتیاج داری؟
ته: به تو
ات: جدی گفتم
ته: منم جدی گفتم…ولی خب جدا از اینا به یه وکیل
ات: من میخوام وکالت بخونم
ته: بس کن شاید امروز به وکیل اجتیاج داشته باشم ولی یه روز دیگه شاید دیگه نخوام اون موقع چی؟
ات: هرکاری که تو بخوای میکنم
ته: ات من میدونم تو هنوزم به بازیگری علاقه داری پس برای بزرگترین کمپانیا درخواست میدم..نه نگو باشه؟
ات: خیلی خب باشه
ته: شنا بلدی؟
ات: معلومه
ته: بیا مسابقه بدیم
ات: چی…هی وایسا(ته شروع میکنه به شنا کردن)
بعد نیم ساعت مسابقه و مسخره بازی:
ته: اااههه…من دیگه خسته شدم بیا بریم شام بخوریم
ات: باشه بریم(از استخر میرن بیرون)
ته: حوله ها کجاست سرده مریض میشیم
ات: اینجا گذاشتم بیا
ته: (میره سمت ات)
ات:(حولرو میپیچه دور ته)
ته: یه لحظه حس کردم من بچه ی توام
ات: شلوغش نکن
ته: زود باش الان از سرما غش میکنی(ات رو بغل میکنه میزاره رو شونش و میدوئه)
ات: میخوری زمینننن
خب افرین به اونایی که درست گفته بودن😔😂
شرایط برای پارت بعد!
like:3
kament:3(بدون تکرار)
۲۶۸
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.