محبوبم؟
محبوبم؟
سلام به شما از گوشه ی تنهایی من در یکی از نیمه شب های طولانیِ نبودنتان.
رو سیاهَم حساب و کتاب روزهایی که نیستید از دستم در رفته...
ترک یار کردیم و دل ترک احساس نکرد.
سوخت و آتش به جان خرید تا عشق در دلش گرم بماند..
فایده ای هم نداشت..
آرامم ، غم را به دنبال نخود سیاه از زیر قرآن رد و راهیِ راهی طول و درازی کردم.
نشسته ام، پشت پنجره ی انتظار..
شعر و گل و کلمه و قلم مهمان بوسه هایم شده اند..
میخندم، مشت مشت شادی در سر تا سر خانه میافشانم.
فکر میکنم، به فاصله ی میان من تا من..
قوی شدهام، مقاوم در برابر دلتنگی و فراق!
خیال بویِ عطر تن شما هوا میشود برای نفس های من :)
نام زیبایتان هم ضربان آهنگ زندگیَم.
باقی مانده ی صدایت در ذهنم هم آرامش زندگیَم..
و خواب آغوشت امن ترین پناهگاهَم...
ببین میان نداشتنت چقدر تو را دارم :)
لطفا حالا که دستم از دستت جداست مراقب خودت باش.
مراقب باش اشکهایت بیمن بر گونهات جاری نشود...
مراقب باش بغض در گلویت رسوب نکند...
مراقب باش آسمان فیروزه ای دلت گرگ و میش به خود نبیند:)
مراقب باش لبهایت لبخندشان را فراموش نکنند...
مراقب باش سردی به قلب مهربانت وارد نشود،
لطفا مراقب دست ها، قلب و حتی چشمانت باش!
مراقب آغوش و بیقراریت نیز باش، مبادا در نبود من غریبه ای آرام جانت شود؟
دستت را بگیرد ، در آغوشت بکشد، قلبت را لمس کند، با چشمت مست و شیدا شود؟ اینها همه امانت من دست توست... مراقب باش!
تا زمانی که دوباره دستم را بگیری و مرا به حال و هوای روزهایی که برنمیگردند برگردانی.
به طلوع خورشید زندگانی و گرمای امید و روزهای روشن ، به خودم، به خودت! به همان روزهایِ شهد مانند ...
و فراموش نکن فرقی ندارد کجا باشم، در آغوشت یا فرسخ ها آن طرف تر... بدان هر جا که باشم در آغوش منی و قلب من خانه ی توست :))))
بگذریم..
یاردا-
#بادبافشون
تاریخ هم نمیخواد.
سلام به شما از گوشه ی تنهایی من در یکی از نیمه شب های طولانیِ نبودنتان.
رو سیاهَم حساب و کتاب روزهایی که نیستید از دستم در رفته...
ترک یار کردیم و دل ترک احساس نکرد.
سوخت و آتش به جان خرید تا عشق در دلش گرم بماند..
فایده ای هم نداشت..
آرامم ، غم را به دنبال نخود سیاه از زیر قرآن رد و راهیِ راهی طول و درازی کردم.
نشسته ام، پشت پنجره ی انتظار..
شعر و گل و کلمه و قلم مهمان بوسه هایم شده اند..
میخندم، مشت مشت شادی در سر تا سر خانه میافشانم.
فکر میکنم، به فاصله ی میان من تا من..
قوی شدهام، مقاوم در برابر دلتنگی و فراق!
خیال بویِ عطر تن شما هوا میشود برای نفس های من :)
نام زیبایتان هم ضربان آهنگ زندگیَم.
باقی مانده ی صدایت در ذهنم هم آرامش زندگیَم..
و خواب آغوشت امن ترین پناهگاهَم...
ببین میان نداشتنت چقدر تو را دارم :)
لطفا حالا که دستم از دستت جداست مراقب خودت باش.
مراقب باش اشکهایت بیمن بر گونهات جاری نشود...
مراقب باش بغض در گلویت رسوب نکند...
مراقب باش آسمان فیروزه ای دلت گرگ و میش به خود نبیند:)
مراقب باش لبهایت لبخندشان را فراموش نکنند...
مراقب باش سردی به قلب مهربانت وارد نشود،
لطفا مراقب دست ها، قلب و حتی چشمانت باش!
مراقب آغوش و بیقراریت نیز باش، مبادا در نبود من غریبه ای آرام جانت شود؟
دستت را بگیرد ، در آغوشت بکشد، قلبت را لمس کند، با چشمت مست و شیدا شود؟ اینها همه امانت من دست توست... مراقب باش!
تا زمانی که دوباره دستم را بگیری و مرا به حال و هوای روزهایی که برنمیگردند برگردانی.
به طلوع خورشید زندگانی و گرمای امید و روزهای روشن ، به خودم، به خودت! به همان روزهایِ شهد مانند ...
و فراموش نکن فرقی ندارد کجا باشم، در آغوشت یا فرسخ ها آن طرف تر... بدان هر جا که باشم در آغوش منی و قلب من خانه ی توست :))))
بگذریم..
یاردا-
#بادبافشون
تاریخ هم نمیخواد.
۲۰.۵k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱