ما تکرارهای مکرریم
ما تکرارهای مکرریم
لبخند طلوعیم و فریادرس شب در غروب
راست بگو،
که آیا هیچ مقصدی مانده؟
و یا از اینجا که ما هستیم همهی راه تا انتها سراب است؟
مهم نیست
زیرا که ما دیرگاهیست از این دیار رفتهایم
راستش ما زمان را نیز وداع گفتهایم
و تنها عشق را برداشتهایم، جایی امن مخفی کردهایم، زیر پوست تنمان...
ما که نمیدانیم
شاید فردا رویاهایمان حقیقی و حقیقتهایمان رویا شود
و شاید دیروزهایمان به جنگ تن به تن با فردایمان برخیزد
و شاید دیگر نه دستی برای فشردن باشد
و نه چشمی برای نگریستن
ما تنها یک چیز را برداشتهایم!..
لبخند طلوعیم و فریادرس شب در غروب
راست بگو،
که آیا هیچ مقصدی مانده؟
و یا از اینجا که ما هستیم همهی راه تا انتها سراب است؟
مهم نیست
زیرا که ما دیرگاهیست از این دیار رفتهایم
راستش ما زمان را نیز وداع گفتهایم
و تنها عشق را برداشتهایم، جایی امن مخفی کردهایم، زیر پوست تنمان...
ما که نمیدانیم
شاید فردا رویاهایمان حقیقی و حقیقتهایمان رویا شود
و شاید دیروزهایمان به جنگ تن به تن با فردایمان برخیزد
و شاید دیگر نه دستی برای فشردن باشد
و نه چشمی برای نگریستن
ما تنها یک چیز را برداشتهایم!..
۱.۵k
۱۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.