scenario
وقتی عضو هشتمی و خیلی بچه ای در حدی که تازه دانشگاهت رو میخوای شروع کنی در صورتی که کوک 27 سالشه
نامجون: خب ثابت کن این مثلثه
ا. ت: خب این مثلثه ستا ضلع داره یعنی مثلثه
نامجون: نه ببین....
جین: تو الان داری وارد جوونی میشی و باید زیاد به پوستت برسی مثلا من رو نگاه من پوستم شبیه هلوعه ولی چند سالمه؟
ا. ت: سنت از بابام بیشتره
جین: ای بی تربیت
ت.ا: کوک گفته اینو بهت بگم ولی حدا از بابام یه سال بزرگ تری
جین:... درد نفرین... درد نفرین
هوپ: بیا بریم پارک
ا. ت: حال ندارم
هوپ: تو دیگه چقدر ضد حالی
من که 11سال ازت بزرگ ترم شاد تر توعم
ت.ا: کم کم داره نوجونیم تمام میشه منم مثل تو میشم ولی هنو مونده تا 19 سالگی
شوگا: ببین خواب یکی از مهم ترین نیاز های انسان به شمار میره
اگر فکر کردی میتونی کم بخوابی و سر حال باشی تو خیلی..... خوردی فدات شم
حالا بگیر بخواب دو روز دیگه بیدارت میکنم
ت.ا: من فردا دانشگاه دارم
شوگا: بیگی بکپ بینم، توله درس خون
جیمین:
در حال گیم نگات میکنه
ت. ا: عهههه نگام نکننننننننن
جیمین: اخه شما خیلی خوشگلی
ت.ا: میدونم، ولی نگام نکن
جیمین: بی تر ادب، کی یادت داده
ت.ا: جین
جیمین: اونم فرقی با تو نداره
ت.ا: اره، اونم مثل من خوشگله، برعکس تو
جین: در حال کف زدن
(هیونگ ازاری به روش ت.ا جهت دریافت کتاب کارش به پی وی مراجعه کنید)
ته:
در اتاقتو میزنه
ته: میشه بیام
ت.ا: بیااا
ته: میگما
فردا باید دیگه انتخواب کنی هم اتاقی کی بشی باشه؟
تو دیگه داری بزرگ میشی بعد قراره هم اتاقی انتخواب کنی
من رو انتخواب کن
ت.ا: چرا
ته: من خیلی خوبم، بهت احترام میزارم شبا برات قصه میگم بغلت میکنم من رو بگو باشههههه
کوک: دارم میشنوما
منم که تو اتاق تو و جیمین میخوابم نه تو
ته: با بزرگ ترت درس بحرف
کوک: ویق ویق
کوک:
ا.تتتتتتتتتتت
ا.ت: جانم
کوک: جانت بی بلا
ت.ا: چی میگفتی
کوک: اها، هدفون من ندیدی؟
ت.ا: نه
کوک: دیروز دیدم تو گوشت بود
ت.ا: شارژش تمام شد گذاشتم تو تختت بعد نامجون اومد تو اتاقت خوابید رو تختت.... فکر کنم اون دنیاس
کوک: میای بریم کرم بریزیم؟
ت.ا: هستم
کوک: بریم
نامجون: خب ثابت کن این مثلثه
ا. ت: خب این مثلثه ستا ضلع داره یعنی مثلثه
نامجون: نه ببین....
جین: تو الان داری وارد جوونی میشی و باید زیاد به پوستت برسی مثلا من رو نگاه من پوستم شبیه هلوعه ولی چند سالمه؟
ا. ت: سنت از بابام بیشتره
جین: ای بی تربیت
ت.ا: کوک گفته اینو بهت بگم ولی حدا از بابام یه سال بزرگ تری
جین:... درد نفرین... درد نفرین
هوپ: بیا بریم پارک
ا. ت: حال ندارم
هوپ: تو دیگه چقدر ضد حالی
من که 11سال ازت بزرگ ترم شاد تر توعم
ت.ا: کم کم داره نوجونیم تمام میشه منم مثل تو میشم ولی هنو مونده تا 19 سالگی
شوگا: ببین خواب یکی از مهم ترین نیاز های انسان به شمار میره
اگر فکر کردی میتونی کم بخوابی و سر حال باشی تو خیلی..... خوردی فدات شم
حالا بگیر بخواب دو روز دیگه بیدارت میکنم
ت.ا: من فردا دانشگاه دارم
شوگا: بیگی بکپ بینم، توله درس خون
جیمین:
در حال گیم نگات میکنه
ت. ا: عهههه نگام نکننننننننن
جیمین: اخه شما خیلی خوشگلی
ت.ا: میدونم، ولی نگام نکن
جیمین: بی تر ادب، کی یادت داده
ت.ا: جین
جیمین: اونم فرقی با تو نداره
ت.ا: اره، اونم مثل من خوشگله، برعکس تو
جین: در حال کف زدن
(هیونگ ازاری به روش ت.ا جهت دریافت کتاب کارش به پی وی مراجعه کنید)
ته:
در اتاقتو میزنه
ته: میشه بیام
ت.ا: بیااا
ته: میگما
فردا باید دیگه انتخواب کنی هم اتاقی کی بشی باشه؟
تو دیگه داری بزرگ میشی بعد قراره هم اتاقی انتخواب کنی
من رو انتخواب کن
ت.ا: چرا
ته: من خیلی خوبم، بهت احترام میزارم شبا برات قصه میگم بغلت میکنم من رو بگو باشههههه
کوک: دارم میشنوما
منم که تو اتاق تو و جیمین میخوابم نه تو
ته: با بزرگ ترت درس بحرف
کوک: ویق ویق
کوک:
ا.تتتتتتتتتتت
ا.ت: جانم
کوک: جانت بی بلا
ت.ا: چی میگفتی
کوک: اها، هدفون من ندیدی؟
ت.ا: نه
کوک: دیروز دیدم تو گوشت بود
ت.ا: شارژش تمام شد گذاشتم تو تختت بعد نامجون اومد تو اتاقت خوابید رو تختت.... فکر کنم اون دنیاس
کوک: میای بریم کرم بریزیم؟
ت.ا: هستم
کوک: بریم
۳۱۱
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.