فیک خانواده سانو p3
فیک خانواده سانو_p3
ات:ج.. جد... جدی میگییییی؟؟؟؟
مایکی: اره خببب
ات از اتاق رفت بیرون و رفت اتاق خودش*
یه بالشت برداشت و توش جیغ کشید*
ات: واییییی منننننن چقدددددد خوشحالمممممممم
شینیچیرو درو باز کرد*
شین: ات شنیدم میخوای بری تومان؟
ات: ارههه شینن انقد خوشحالمممممم [شینیچیرو=شین]
صبح روز بعد*
مایکی ساعت ۹ صب*
اتتتتتتتتت بیدار شووو میخوام چندتا از رفقا و عوض های تومان رو نشونت بدمممممم
ات: اهههههه ساعت چندهههههه؟؟؟؟
مایکی: ۹
ات: تو از کی تاحالا ساعت ۹ پا میشی؟
مایکی: حرف نزنننن بیاااا بریمممم
ات: باشه بزار برم لباس بپوشم [با ظاهر خمار و خواب الود]
رفتن سوار موتور مایکی شدن و رفتن محل تومان
مایکی: خب خب ات بزار به اینا معرفیت کنم
ناهویا و سویا و سانرو و میتسویا و باجی و چیفویو و تاکه میچی چی[مدل خودش نوشتم🥹😭] و اینوپی و....
یک ساعت بعد*
مایکی: و....و.....و....
ات: بسههههههه
مایکی: خب پس فک کنم همه رو شناختی...
ات: ارهههه جونننن مادرتتتتتت بسسسس کنننن
مایکی: خب خب اعضای تومانننننننن جلسه داریمممممم
[پارت بعدی لایک به ۱۲ برسه]
ات:ج.. جد... جدی میگییییی؟؟؟؟
مایکی: اره خببب
ات از اتاق رفت بیرون و رفت اتاق خودش*
یه بالشت برداشت و توش جیغ کشید*
ات: واییییی منننننن چقدددددد خوشحالمممممممم
شینیچیرو درو باز کرد*
شین: ات شنیدم میخوای بری تومان؟
ات: ارههه شینن انقد خوشحالمممممم [شینیچیرو=شین]
صبح روز بعد*
مایکی ساعت ۹ صب*
اتتتتتتتتت بیدار شووو میخوام چندتا از رفقا و عوض های تومان رو نشونت بدمممممم
ات: اهههههه ساعت چندهههههه؟؟؟؟
مایکی: ۹
ات: تو از کی تاحالا ساعت ۹ پا میشی؟
مایکی: حرف نزنننن بیاااا بریمممم
ات: باشه بزار برم لباس بپوشم [با ظاهر خمار و خواب الود]
رفتن سوار موتور مایکی شدن و رفتن محل تومان
مایکی: خب خب ات بزار به اینا معرفیت کنم
ناهویا و سویا و سانرو و میتسویا و باجی و چیفویو و تاکه میچی چی[مدل خودش نوشتم🥹😭] و اینوپی و....
یک ساعت بعد*
مایکی: و....و.....و....
ات: بسههههههه
مایکی: خب پس فک کنم همه رو شناختی...
ات: ارهههه جونننن مادرتتتتتت بسسسس کنننن
مایکی: خب خب اعضای تومانننننننن جلسه داریمممممم
[پارت بعدی لایک به ۱۲ برسه]
۷.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.