دلم یک چیز خاص و تکرار نشدنی میخواهد ..

دلم یک چیز خاص و تکرار نشدنی میخواهد ..
مثلا خانه ای با حیاط نسبتا بزرگ ، و یک حوض که دورتا دور آن پر باشد از گلدان های گل های رنگی ..
یک غروب با هوای عالی ، تمام حیاط رو جارو بزنم و آب پاشی کنم ، بعد روی پله هایی که هنوز نم دارند و خنک اند بنشینم و دامن گلدارم پخش پله ها شود ..
دست زیر چانه ام بزنم .
خیره به آب داخل حوض لبخند بزنم و
#فکر_کنم خانه ام با آن فرش های دستبافتی که بیشتر رنگهایش قرمز است ، با آن تاقچه ای که ترمه های دست دوز از آن آویزان است و آینه و شمعدان یادگاری جهیزیه مادرم روی آن است و قرآن ِ رو به رویش ..
تمیز و دستمال کشی ؛ شده است ،
و شام شبم روی گاز حاظر است ، شاید یک خورش قیمه ی پر آلو با خلال های زرد ِ خوشرنگ سیب زمینی ، یا یک قرمه سبزیه جا افتاده ی پر روغن و لیمو های رویش ..
#فکر_میکنم به اینکه فردا ناهار یک آبگوشت پر از چربی بپزم ، ظهر آبگوشت میچسبد با پیاز ِ کنارش و یک پارچ دوغ و نان سنگک تازه ..
#و_فکر_میکنم ، به مردی که برایش جان میدهم ، خسته می آید با پاکت های پرتقال و سیب ، و شاید شاخه گلی بین انگشت هایش ..
#به_این_فکر_میکنم که من چقدر خوشبختم ..

#MAB
🌿 ._ToOranG_.🌿