وقتی مست میکنه و ...
وقتی مست میکنه و ...
#هیونجین #استری_کیدز #درخواستی
pov:
وقتی مست میکنه تو بار،میره پیش دختر دیگه ای .
از طریق اینه دیواری سرویس بهداشتی ، به انعکاست نگاه کردی کمی از رژ قرمز رنگت به لب های کوچیکت مالیدی و بعد درشو بستی ، گذاشتیش توی کیف دستی مشکی رنگ کوچیکت
موهای بلوند رنگت رو کمی تکون دادی و یکمی برای پوشاندن گردن سفید رنگت که توی دید بود ، دور گردنت ریختی
بدنت رو چرخاندی و به سمت در خروجی قرمز رنگ رفتی
کمی در رو فاصله دادی و بعد از اون مکان کوچیک و کمی تاریک بیرون اومدی
به سمت صندلی هایی که با دوست پسرت نشسته بودین،رفتی اما دوست پسرت که میشد هیونجین تو جایگاهش نبود
البته قبل رفتنت به سرویس بهداشتی کمی هوشیاریشو از دست داده بود
نگران به اطراف نگاه انداختی اما تو دیدت نبود برای همین به سمت گارسن رفتی و با صدایی نگران لب زدی :
= ببخشید اقا .. احتمالا یه پسر قد بلندی که پیراهن سفید تنش بود .. ندیدید؟
× اینجا افراد زیادی با این رنگ لباس هستن،باید برم
اروم سری تکان دادی که ازت فاصله گرفت
به فکر اینکه ممکنه بره برقصه جمع ادمایی که داشتن میرقصیدن رفتی به هر پسری که وجود داشت با دقت نگاه میکردی تا بلکه ببینی هیونجینه،
با چیزی که دیدی باعث شد بدجوری اعصبانی بشی و همینطور حسودی کنی
درست روبه روت داشت با دوتا دختر دیگه میرقصید میدونستی که اینا اثر مست بودنشه اما بازم حق داشتی اعصبانی بشی!
به سمت رفتی و اعصبانی بهش خیره شدی با دیدنت پوزخندی زد و به سمتت اومد
_ آه..بیبی..(کشدار) .. خوب .. شد ... اومدی
با لحن کشداری گفت بدون هیج حرفی مچ دستشو گرفتی و به سمت خودت کشیدیش
از بار خارج شدید ، سوار ماشینتون شدید
چون مست بود نمیتونست رانندگی کنه پس مجبور بودی تو پشت فرمون بشینی البته که هرازگاهی با اعصبانیت بهش نگاه میکردی ..
" صبح روز بعد "
با حوله ای که دورت پیچیده بودی وارد اتاق شدی تا روتین صبح گاهیتو انجام بدی
با دیدنت زود دستشو گذاشت سرش و لب زد
_ آخ..ا/ت قرصای سر درد کجاست؟ سرم بدجوری درد میکنه
بهش نیم نگاهی کردی اما جوابی بهش ندادی روی صندلی میز ارایشت نشستی و شروع به خشک کردن موهات شدی
_ هی با توعم
= نمیدونم ، از دخترایی که دیشب باهاشون داشتی میرقصیدی بپرس!
با گفتن حرفت یکمی فکر کرد با یاداوری اتفاقات دیشب زود به سمتت اومد
_ عزبزم..مست بودم .. دست خودم که نبود
لبخندی زدی
= باید قبل مست شدن به اینجاشم فکر میکردی هوانگ هیونجین
یک تا ابروشو بالا داد
_ هوانگ هیونجین؟ این یکم رسمی نیست برا صدا زدن دوست پسرت خانم هوانگ ا/ت؟
از طریق اینه بهش نگاه کردی که پشتت قرار داشت
= من لی ا/تم نه هوانگ
پوزخندی زد و دستاشو دور شکمت خلقه کرد و سرشو گذاشت روی شونه ات
_ ولی انگار یاددت رفته یک هفته پیش عضوی از هوانگ ها شدی
با لحن خیلی جدی گفتی
= هی پیرمرد فکر نکن با حرف و رفتارات بتونی خرم کنی !
بوسه ای روی گونت گذاشت
_ میبینیم
دوباره بوسه ای گذاشت بخاطر رفتار های کیوتش لبخندی زدی
= باشه باشه برو بیرون میخوام لباسامو عوض کنم
_ قهر کع نیستی؟
= نه نه برو
نیشخندی زد
_ حالا که فکر میکنم پیش منم میتونی عوض کنی !
( البته اینجناب بخاطر کرم ریزی دو روز بی خانمان شد🌚💔)
#هیونجین #استری_کیدز #درخواستی
pov:
وقتی مست میکنه تو بار،میره پیش دختر دیگه ای .
از طریق اینه دیواری سرویس بهداشتی ، به انعکاست نگاه کردی کمی از رژ قرمز رنگت به لب های کوچیکت مالیدی و بعد درشو بستی ، گذاشتیش توی کیف دستی مشکی رنگ کوچیکت
موهای بلوند رنگت رو کمی تکون دادی و یکمی برای پوشاندن گردن سفید رنگت که توی دید بود ، دور گردنت ریختی
بدنت رو چرخاندی و به سمت در خروجی قرمز رنگ رفتی
کمی در رو فاصله دادی و بعد از اون مکان کوچیک و کمی تاریک بیرون اومدی
به سمت صندلی هایی که با دوست پسرت نشسته بودین،رفتی اما دوست پسرت که میشد هیونجین تو جایگاهش نبود
البته قبل رفتنت به سرویس بهداشتی کمی هوشیاریشو از دست داده بود
نگران به اطراف نگاه انداختی اما تو دیدت نبود برای همین به سمت گارسن رفتی و با صدایی نگران لب زدی :
= ببخشید اقا .. احتمالا یه پسر قد بلندی که پیراهن سفید تنش بود .. ندیدید؟
× اینجا افراد زیادی با این رنگ لباس هستن،باید برم
اروم سری تکان دادی که ازت فاصله گرفت
به فکر اینکه ممکنه بره برقصه جمع ادمایی که داشتن میرقصیدن رفتی به هر پسری که وجود داشت با دقت نگاه میکردی تا بلکه ببینی هیونجینه،
با چیزی که دیدی باعث شد بدجوری اعصبانی بشی و همینطور حسودی کنی
درست روبه روت داشت با دوتا دختر دیگه میرقصید میدونستی که اینا اثر مست بودنشه اما بازم حق داشتی اعصبانی بشی!
به سمت رفتی و اعصبانی بهش خیره شدی با دیدنت پوزخندی زد و به سمتت اومد
_ آه..بیبی..(کشدار) .. خوب .. شد ... اومدی
با لحن کشداری گفت بدون هیج حرفی مچ دستشو گرفتی و به سمت خودت کشیدیش
از بار خارج شدید ، سوار ماشینتون شدید
چون مست بود نمیتونست رانندگی کنه پس مجبور بودی تو پشت فرمون بشینی البته که هرازگاهی با اعصبانیت بهش نگاه میکردی ..
" صبح روز بعد "
با حوله ای که دورت پیچیده بودی وارد اتاق شدی تا روتین صبح گاهیتو انجام بدی
با دیدنت زود دستشو گذاشت سرش و لب زد
_ آخ..ا/ت قرصای سر درد کجاست؟ سرم بدجوری درد میکنه
بهش نیم نگاهی کردی اما جوابی بهش ندادی روی صندلی میز ارایشت نشستی و شروع به خشک کردن موهات شدی
_ هی با توعم
= نمیدونم ، از دخترایی که دیشب باهاشون داشتی میرقصیدی بپرس!
با گفتن حرفت یکمی فکر کرد با یاداوری اتفاقات دیشب زود به سمتت اومد
_ عزبزم..مست بودم .. دست خودم که نبود
لبخندی زدی
= باید قبل مست شدن به اینجاشم فکر میکردی هوانگ هیونجین
یک تا ابروشو بالا داد
_ هوانگ هیونجین؟ این یکم رسمی نیست برا صدا زدن دوست پسرت خانم هوانگ ا/ت؟
از طریق اینه بهش نگاه کردی که پشتت قرار داشت
= من لی ا/تم نه هوانگ
پوزخندی زد و دستاشو دور شکمت خلقه کرد و سرشو گذاشت روی شونه ات
_ ولی انگار یاددت رفته یک هفته پیش عضوی از هوانگ ها شدی
با لحن خیلی جدی گفتی
= هی پیرمرد فکر نکن با حرف و رفتارات بتونی خرم کنی !
بوسه ای روی گونت گذاشت
_ میبینیم
دوباره بوسه ای گذاشت بخاطر رفتار های کیوتش لبخندی زدی
= باشه باشه برو بیرون میخوام لباسامو عوض کنم
_ قهر کع نیستی؟
= نه نه برو
نیشخندی زد
_ حالا که فکر میکنم پیش منم میتونی عوض کنی !
( البته اینجناب بخاطر کرم ریزی دو روز بی خانمان شد🌚💔)
۲۳.۸k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.