𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂

𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂
part:19
ویو صبح
ویو تهیونگ
از خواب با پریدن های کسی روم بیدار شدم
≠بابا پاشو بابا پاشو هی هی
بهش نگاه کردم
خندید و دررفت
فسقلی اگه دستم بهت نرسه
بلند شدم و رفتم دنبالش از پله ها رفت پایین و منم دنبالش اون میدویید من دنبالش که بلخره گرفتمش و خوابوندمش رو زمین و تا میتونستم قلقلکش دادم
≠تشلیم
_تا تو باشی نیوفتی روی من
دیگه قلقلکش ندادم و بلند شدم رفتیم سر سفره صبحونه خوردیم و گفتم
_آنیا من امشب شاید دیر بیام اگه با ساعت 9 دیدی نیومدم شامتو بخور باشه؟
≠باشه
امروز قرار با کیلی داشتم سری صبحونه رو خوردم و رفتم لباس پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم
ویو 30 مین بعد
رسیدم و ماشینو پارک کردم رفتم داخل کافه
رفتم دیدم سر میز نشسته رفتم نشستم رو به روش
_سلام
٫سلام چرا انقدر دیر امدی عزیزم
_یکم راهم دور بود
_امشب مهمونیه درسته
٫اره
قهوه خوردیم رفتیم خونه من تا من امده شم بریم مهمونی دوستش
30 مین بعد
رسیدیم خونه من
_بیا تو
٫باشه من رو کاناپه میشینم اماده شدی بیا
_باشه
رفتم بالاو لباس پوشیدم

شرط🍓
لایک:12
کامنت:6