نفرین شده
پارت ۲۴
جی هو: *گریه کردن*
ا/ت: اوو عزیزم بیدار شدی؟..( بغلش کردم و پستونکش رو گذاشتم دهنش) حوصله ات سر رفته؟.. میخوای با خاله می یونگ ( زن آقای چانگ) بریم پارک؟...پس بریم*
**
ا/ت: زنگ زدم به آقای هوانگ* آقای هوانگ جی هو حوصله اش سر رفته میخوام ببرمش پارک نزدیک بیمارستان..اگه میشه بیاید دنبالمون
اقای هوانگ: حتما..۵ دقیقه دیگه بیاید جلوی در..
ا/ت: مرسی..( بعدش زنگ زدم به می یونگ)
ا/ت: سلام خوبی؟... میگم میتونی بیای پارک نزدیک بیمارستان البته اگه میتونی..جی هو حوصله اش سر رفته
می یونگ: سلام خوبی..وایی چه خوب زنگ زدی حوصله منم سر رفته باش منم آقا جی هو مونو ندیدم😄... بریم!.. الان راه می افتم
**
ا/ت: آقای هوانگ رسید کالسکه جی هو رو برداشتم و با کمک آقای هوانگ گذاشتم صندوق عقب و رفتیم پارک
* یک ساعت بعد از گردش*
کوک: زنگ زدم به آقای هوانگ که گفت..پارک نزدیک بیمارستانن با خانوم می یونگ...آقای چانگ یونجین؟! ( خنده)
آقای چانگ؛ هومم
کوک: ا/ت با می یونگ خانوم اومدن پارک اینجا!.. کارت تموم شد بریم پیششون
آقای چانگ: هووم؟... واقعا؟.. من دیگه تمومم بریم*!
کوک: 😂
جی هو: *گریه کردن*
ا/ت: اوو عزیزم بیدار شدی؟..( بغلش کردم و پستونکش رو گذاشتم دهنش) حوصله ات سر رفته؟.. میخوای با خاله می یونگ ( زن آقای چانگ) بریم پارک؟...پس بریم*
**
ا/ت: زنگ زدم به آقای هوانگ* آقای هوانگ جی هو حوصله اش سر رفته میخوام ببرمش پارک نزدیک بیمارستان..اگه میشه بیاید دنبالمون
اقای هوانگ: حتما..۵ دقیقه دیگه بیاید جلوی در..
ا/ت: مرسی..( بعدش زنگ زدم به می یونگ)
ا/ت: سلام خوبی؟... میگم میتونی بیای پارک نزدیک بیمارستان البته اگه میتونی..جی هو حوصله اش سر رفته
می یونگ: سلام خوبی..وایی چه خوب زنگ زدی حوصله منم سر رفته باش منم آقا جی هو مونو ندیدم😄... بریم!.. الان راه می افتم
**
ا/ت: آقای هوانگ رسید کالسکه جی هو رو برداشتم و با کمک آقای هوانگ گذاشتم صندوق عقب و رفتیم پارک
* یک ساعت بعد از گردش*
کوک: زنگ زدم به آقای هوانگ که گفت..پارک نزدیک بیمارستانن با خانوم می یونگ...آقای چانگ یونجین؟! ( خنده)
آقای چانگ؛ هومم
کوک: ا/ت با می یونگ خانوم اومدن پارک اینجا!.. کارت تموم شد بریم پیششون
آقای چانگ: هووم؟... واقعا؟.. من دیگه تمومم بریم*!
کوک: 😂
۱۵.۳k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.