پارت ۴.
پارت ۴.
نامجون :این قرص افسرده گیه
همه ی اعضا :هاااا؟
نامجون : واقعا عجیبه
یونگی ساکت و ناراحت یه گوشه نشسته
هوپی:ا.ت به این شادی بعد افسرده
پی دی نیم : چیشده
یونگی شروع میکنه به گریه کردن
پی دی نیم :بهتره امروز تمرین نکنید
خواستم برم پیش ا.ت که اعضا گفتن ماهم میایم
ویو خونه
رفتم خونه همه جا تاریک بود هرچی ا.ت رو صدا میزدم جواب نمیداد ... رفتم دیدم ا.ت خوابیده
خیالم راحت شد که گوشیم زنگ خورد
لیسا بود
&سلام ددی
-منددی تو نیستم گمشو
&یا ا.ت رو طلاق میدی یا بد میشه
یونگی قطع کرد
اعضا خیلی نگران بودن
نفس عمیقی کشیدم و بهشون گفتم
-اوت حالش خوبه فقط خوابش برده
نامجون :میتونم برم پیشش
-برو
نامجون ویو
رفتم داخل اتاق دیدم که ا.ت خوابیده .... اولش خیلی نرمال بود تا اینکه صدای نفسش رو شنیدم
خیلی نامرتب نفس می کشید
یه ذره نگران شدم و رفتم توی گول و راجبش خوندم
خدا رو شکر چیز بدی نیست داره خواب بد میبینه
رفتم یه لیوان آب بیارم
اعضا:چیزی شده
-چرا داری آب و قرص براش میبری ؟
نامجون :چیزی نیست اینم آرامش بخشه
رفتم ولی دیدم ا.ت خیلی بد نفس میکشه فورا بیدارش کردم ...
نامی:ا.ت بیا آب بخور
+(نفس نفس)
نامی : ا.ت یه چیزی میگم تو راستش رو بگو
+ب..ب..بگو
نامی :تو افسردگی شدید داری ؟
+آره ولی به یونگی نگو
نامی :باشه
و رفتم .....
شرط ها ۴لایک
نامجون :این قرص افسرده گیه
همه ی اعضا :هاااا؟
نامجون : واقعا عجیبه
یونگی ساکت و ناراحت یه گوشه نشسته
هوپی:ا.ت به این شادی بعد افسرده
پی دی نیم : چیشده
یونگی شروع میکنه به گریه کردن
پی دی نیم :بهتره امروز تمرین نکنید
خواستم برم پیش ا.ت که اعضا گفتن ماهم میایم
ویو خونه
رفتم خونه همه جا تاریک بود هرچی ا.ت رو صدا میزدم جواب نمیداد ... رفتم دیدم ا.ت خوابیده
خیالم راحت شد که گوشیم زنگ خورد
لیسا بود
&سلام ددی
-منددی تو نیستم گمشو
&یا ا.ت رو طلاق میدی یا بد میشه
یونگی قطع کرد
اعضا خیلی نگران بودن
نفس عمیقی کشیدم و بهشون گفتم
-اوت حالش خوبه فقط خوابش برده
نامجون :میتونم برم پیشش
-برو
نامجون ویو
رفتم داخل اتاق دیدم که ا.ت خوابیده .... اولش خیلی نرمال بود تا اینکه صدای نفسش رو شنیدم
خیلی نامرتب نفس می کشید
یه ذره نگران شدم و رفتم توی گول و راجبش خوندم
خدا رو شکر چیز بدی نیست داره خواب بد میبینه
رفتم یه لیوان آب بیارم
اعضا:چیزی شده
-چرا داری آب و قرص براش میبری ؟
نامجون :چیزی نیست اینم آرامش بخشه
رفتم ولی دیدم ا.ت خیلی بد نفس میکشه فورا بیدارش کردم ...
نامی:ا.ت بیا آب بخور
+(نفس نفس)
نامی : ا.ت یه چیزی میگم تو راستش رو بگو
+ب..ب..بگو
نامی :تو افسردگی شدید داری ؟
+آره ولی به یونگی نگو
نامی :باشه
و رفتم .....
شرط ها ۴لایک
۳.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.