خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم

عاشقانه ها

من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم

من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم
که تو از هر چه که دم میزدی آن دم خوش بود
🗣 @wikiidialogue

عاشقانه ها

۹۰۵

۱۵ مرداد ۱۳۹۶

دیدگاه ها (۱)

هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

ببین بچه، تا میتونی بخند..

ببین بچه، تا میتونی بخند..

بیچاره تَر از

بیچاره تَر از

یک دختر عاقل

یک دختر عاقل

فقط شاعران می فهمند که

فقط شاعران می فهمند که

‏قربانِ بودنت که ،

‏قربانِ بودنت که ،

siuan

به من بگو همه‌ی آن وقت هایی که از دلتنگی تو رو به جنون بو

به من بگو همه‌ی آن وقت هایی که از دلتنگی تو رو به جنون بو

تقدیم ب شما دوستان ویسگون

تقدیم ب شما دوستان ویسگون

🌱🍒محو چشمان تو بودم که به دام افتادم

🌱🍒محو چشمان تو بودم که به دام افتادم

ll.believeme.ll

دلبرجان

دلبرجان

اونجا که فریدون مشیری میگه:

اونجا که فریدون مشیری میگه:

گفته بودی که چرا محو تماشای منی آن چنان مات که حتی مژه بر

گفته بودی که چرا محو تماشای منی آن چنان مات که حتی مژه بر

wxuio

الفبا برای سخن گفتن نیست

الفبا برای سخن گفتن نیست

خنک آن دم که بگویی که بیا عاشق مسکین

خنک آن دم که بگویی که بیا عاشق مسکین

کاش بقیه هم میفهمیدن پشت این خنده های من پر از غمه اگر می

کاش بقیه هم میفهمیدن پشت این خنده های من پر از غمه اگر می

نصب برنامه ویسگون