پارت دوم
پارت دوم
وقتی پسر خاله.ت بود
وایی داشتم از دیدنش کلافه میشودم
جونگ کوک . من دارم میرم دانشگاه اگه خواستی بیا
ویو ا.ت
وایی مجبور بودم باهاش برم چون راهمون یکی بود
ا.ت. تو مامانت رو مجبور کردی بیاد اینجا
جونگ کوک . اتفاقا برعکس مامانم من رو مجبور کرده بیام اینجا
پرش زمانی
داخل دانشگاه بودم که همه داشتن به من و کوک نگاه میکردن
ویو راوی
جوکیونگ رفیق ا.ت هست و اونها همیشه باهم بودن و پیش هم میشستن
جوکیونگ. ا.ت میدونی همه دارن به تو و اون مرد جذاب نگاه میکنن اون کیه خیلی به هم میآیند انگار برای هم ساخته شودین😏😏
ا.ت وایی میزنمت هان اون پسر خالم کوک هست و من از اون متنفرم حالا بیا بریم بشینیم تو کلاس
پرش زمانی تو کلاس
جین و ا.ت سر یک نیمکت نشستن و معلم ازشون پرسید که شما نسبتی دارین اونا هم گفتن که ما پسر خاله دختر خاله هستیم
زمان گذشت و زنگ خورد
ویو ا.ت
داشتم میرفتم خونه که دیدم یکی پیشم هست و دیدم کوک هست
ا.ت هی پسره ی پر رو من دارم میرم سوپر مارکت میایی
کوک . اره
و رفتن و وسایل لازم رو گرفتن
داشتن میرفتن خونه که یهو
سعی کنید ادامشو داخل کامنتا بهم بگین مرسی که لایک میکنین
وقتی پسر خاله.ت بود
وایی داشتم از دیدنش کلافه میشودم
جونگ کوک . من دارم میرم دانشگاه اگه خواستی بیا
ویو ا.ت
وایی مجبور بودم باهاش برم چون راهمون یکی بود
ا.ت. تو مامانت رو مجبور کردی بیاد اینجا
جونگ کوک . اتفاقا برعکس مامانم من رو مجبور کرده بیام اینجا
پرش زمانی
داخل دانشگاه بودم که همه داشتن به من و کوک نگاه میکردن
ویو راوی
جوکیونگ رفیق ا.ت هست و اونها همیشه باهم بودن و پیش هم میشستن
جوکیونگ. ا.ت میدونی همه دارن به تو و اون مرد جذاب نگاه میکنن اون کیه خیلی به هم میآیند انگار برای هم ساخته شودین😏😏
ا.ت وایی میزنمت هان اون پسر خالم کوک هست و من از اون متنفرم حالا بیا بریم بشینیم تو کلاس
پرش زمانی تو کلاس
جین و ا.ت سر یک نیمکت نشستن و معلم ازشون پرسید که شما نسبتی دارین اونا هم گفتن که ما پسر خاله دختر خاله هستیم
زمان گذشت و زنگ خورد
ویو ا.ت
داشتم میرفتم خونه که دیدم یکی پیشم هست و دیدم کوک هست
ا.ت هی پسره ی پر رو من دارم میرم سوپر مارکت میایی
کوک . اره
و رفتن و وسایل لازم رو گرفتن
داشتن میرفتن خونه که یهو
سعی کنید ادامشو داخل کامنتا بهم بگین مرسی که لایک میکنین
۸۱۵
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.