PART 3
وقتی فقط با دوستات رفته بودی اما...
فلش بک به خونه......
تو فکر این بودم که چی بپوشم که یادم افتاد فردا مهمون داربم و باید خونه رو مرتب کن به ساعت نگاه کردم
1:30 بود
قرارمون ساعت 4 بود پس وقت داشتم و شروع کردم به تمیز کاری
ساعت3 وایییییی بلاخره تموم شددددد خدااااا
اول اون کرمی که بچه ها دادنو زدم و واقعا اثر کرد اثری از زخم هام نبود🤍🥹
خب حالا بریم لباسمونو انتخاب کنیم
این نه اینم نه این بدد نیست اینو پوشیدم اهااااا ایناها اینو میپوشم♡
کفشم اینو میپوشم
موهامو باز گذاشتم
و به ارایش ساده اما خوشگل کردم
جونن چه کراشی شده بودم
رفتم از یخچال خوراکی هایی که درست کرده بودم رو برداشتم و رفتم خونه سونگ منی اینا🫠🥹🫣
خواستم از خونه برم که اون چان گفت(بابای ناتنی ا/ت) کجا هرزههه
ا/ت=میرم خونه دوستام
اون چان=ایشالا بری برنگردی 😕
ا/ت=خداحافظ
هیعع خدا چرا من باید اینجوری زجر بکشم
یه تاکسی گرفتم و ادرس رو دادم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
10مین بعد خیلی ممنون بفرمایید
دینگ دینگ مثلا زنگه
ا/ت: سلام خاله بورام منم
بورام= سلام دخترم بفرماید
ا/ت=ممنونم خاله🫠
درو باز کردم وارد حیاط شدم دیدم همه جا خاموشه راستش ترسیدم خواستم برگردم که دیدم
چراغا روشن شد
و دخترا دارن داد میزننن یههههه مبارک باهشهههه سالگرد دوستیمون
وای باورم نمیشه همه ما خیلی خوشگل شده بود
ا/ت=واییی بچه ها چه خوشکل شدید احساس زشتی کردم
سونگ من=خفه بابا از ماهم خوشگل تری
خوراکی هایی که درست کردم رو گذاشتم رو میز
اووو دختر گل کاشتی
ا/ت: نه بابا کاری نکردم که ☺️
سونگ مین=روباه نه دم فصل دوش اومده دیدی
ا/ت= ارع تا قسمتی که اومده دیدم
سونگ وان=اووو پس ما عقب مونید
ا/ت= بله دیگه 🤣
سونگ مین: بیاید یه چالش
ا/ت: چی؟؟
سونگ مین: اینجوریه که من اگه برنده شم تو باید هرکاری که من میگمو انجام بدی
ا/ت: باشه
5مین بعدد
سونگ وان: یسسسس اجیم بردد و ا/ت تو باید با ما بیایییی......
بمونید تو خماریی🫶🏻🫠
شرط نداریم♡
اسلاید دوم لباسای سونگ مین سونگ وان و خاله بورام
فلش بک به خونه......
تو فکر این بودم که چی بپوشم که یادم افتاد فردا مهمون داربم و باید خونه رو مرتب کن به ساعت نگاه کردم
1:30 بود
قرارمون ساعت 4 بود پس وقت داشتم و شروع کردم به تمیز کاری
ساعت3 وایییییی بلاخره تموم شددددد خدااااا
اول اون کرمی که بچه ها دادنو زدم و واقعا اثر کرد اثری از زخم هام نبود🤍🥹
خب حالا بریم لباسمونو انتخاب کنیم
این نه اینم نه این بدد نیست اینو پوشیدم اهااااا ایناها اینو میپوشم♡
کفشم اینو میپوشم
موهامو باز گذاشتم
و به ارایش ساده اما خوشگل کردم
جونن چه کراشی شده بودم
رفتم از یخچال خوراکی هایی که درست کرده بودم رو برداشتم و رفتم خونه سونگ منی اینا🫠🥹🫣
خواستم از خونه برم که اون چان گفت(بابای ناتنی ا/ت) کجا هرزههه
ا/ت=میرم خونه دوستام
اون چان=ایشالا بری برنگردی 😕
ا/ت=خداحافظ
هیعع خدا چرا من باید اینجوری زجر بکشم
یه تاکسی گرفتم و ادرس رو دادم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
10مین بعد خیلی ممنون بفرمایید
دینگ دینگ مثلا زنگه
ا/ت: سلام خاله بورام منم
بورام= سلام دخترم بفرماید
ا/ت=ممنونم خاله🫠
درو باز کردم وارد حیاط شدم دیدم همه جا خاموشه راستش ترسیدم خواستم برگردم که دیدم
چراغا روشن شد
و دخترا دارن داد میزننن یههههه مبارک باهشهههه سالگرد دوستیمون
وای باورم نمیشه همه ما خیلی خوشگل شده بود
ا/ت=واییی بچه ها چه خوشکل شدید احساس زشتی کردم
سونگ من=خفه بابا از ماهم خوشگل تری
خوراکی هایی که درست کردم رو گذاشتم رو میز
اووو دختر گل کاشتی
ا/ت: نه بابا کاری نکردم که ☺️
سونگ مین=روباه نه دم فصل دوش اومده دیدی
ا/ت= ارع تا قسمتی که اومده دیدم
سونگ وان=اووو پس ما عقب مونید
ا/ت= بله دیگه 🤣
سونگ مین: بیاید یه چالش
ا/ت: چی؟؟
سونگ مین: اینجوریه که من اگه برنده شم تو باید هرکاری که من میگمو انجام بدی
ا/ت: باشه
5مین بعدد
سونگ وان: یسسسس اجیم بردد و ا/ت تو باید با ما بیایییی......
بمونید تو خماریی🫶🏻🫠
شرط نداریم♡
اسلاید دوم لباسای سونگ مین سونگ وان و خاله بورام
۲۲.۵k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.