تبهکار فریبنده
کفش هام در اوردم و پاهام رو روی ماسه ها گذاشتم و به طرف دریا رفتم وقتی موج های دریا بین انگشام رفتم احساس ازادی کردم که دوباره صداش بلند شد
_چیکار می کنی
+شنا میای تو اب
_سرما می خوری
+یکبار توی زندگی مشترکمون زد حال نباش
_خیلی خوب
اونهم مثل من گفش هاش رو در اورد رفتیم تو اب بهش اب پاشیدم که با قیافه از تعجب نگام کرد که خندیدم که شروع به اب پاشیدن بهم کرد و من هم کم نیوردم
_چیکار می کنی
+شنا میای تو اب
_سرما می خوری
+یکبار توی زندگی مشترکمون زد حال نباش
_خیلی خوب
اونهم مثل من گفش هاش رو در اورد رفتیم تو اب بهش اب پاشیدم که با قیافه از تعجب نگام کرد که خندیدم که شروع به اب پاشیدن بهم کرد و من هم کم نیوردم
۲.۹k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.