My daddy 😈🍷

My daddy 😈🍷
Part:¹⁷
جیمین:آهوم
م/ا:پسرم تی کی برگشتی
جیمین:خیلی وقته که برگشتم کره
هوپی:واقعا پس چرا به من نگفتی🤨
جیمین:میام*معذرت*وقت نشد
م/ا:جیمین شنیدم بزرگ ترین مافیای آسیا شدی
جیمین:امم خب آره
م/ا:ما رو نکشی*شوخی*
جیمین:ㅋㅋㅋ نه بابا
هوپی:والا مامان راس میگه
جیمین:عهه هوپیㅋㅋㅋ
م/ا:ا/ت پس تو خونه ی جیمین بودی این چند روز رو؟!
هوپی:اصلا چجوری جیمین رو پیدا کردم
ا/ت:اممم خب داستان داره
م/ا:داستانش رو بگو ماهم بدونیم قضیه چیه
ا/ت:خب ...........*توضیح میده*
هوپی:که اینطور پس اون بابای کثافتمون تو رو به جیمین باخت
ا/ت:اهوم
م/ا:ا/ت حالا شانس آوردی که به جیمین باخت نه به کس دیگه
جیمین:اون همچین کاری نمی‌کرد مگر اینکه منو نشناخته باشه
هوپی:منظورت چیه؟!
جیمین:اون کسی نیست که وقتی خواستم از پای بازی*شرط بندی*برم التماس کنه که نرم
هوپی:چیییییی اون بهت التماس کرد که نری بعد که بازی رو بردی ا/ت رو داد بهت؟؟
جیمین:اهوم
م/ا:حالا چجوری همو شناختین اینو بگین
جیمین:امم خب خودتون خوب میدونید که من از بچگی ا/ت رو خیلی خوب میشناسم اخلاق و رفتارش تغییر نکرده همون ا/ت قبلیه
م/ا:که این طور





ادامه دارد خماریییییییییی

شرط:⁴⁰⁰
اگه خودا بخواد میزارم