یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
_میدونی چقد عذاب کشیدم آخه؟(گریه)
^ببخشید ولی لطفا دیگه انقد ازم دور نشو(بغلش کرد)
_من نمیخواستم ناراحتت کنم ببخشید (خودشو بیشتر تو بغلش جا کرد)
^بریم پیش بقیه از الانم میای پیش خودم دیگه نبینم خدمتکاری کنی
_اوکی ولی شاید باورت نشه ولی امروز جیمین و ات باهم اومدن کمکمون و دوتاشون خونه رو تمیز میکردن
^واتتتت؟جیمین؟
_آره فقط به روش نیار من فقط به تو گفتم
^اوکی حالا بریم
_(بوسش کرد)بریم
ویو ات:کنار جیمین نشسته بودم که دیدم هانا و یونگی دست تو دست هم اومدن پیشمون
+آشتی؟
_آشتی
×یکی به منم بگه چه خبره ...نکنه شما؟
^آره
&پشمام(نگو پشمام یا برگام بگو چه جالب)
×وات د فاخ
+خب بسه به سلامتی اینم تموم شد
_میدونی چقد عذاب کشیدم آخه؟(گریه)
^ببخشید ولی لطفا دیگه انقد ازم دور نشو(بغلش کرد)
_من نمیخواستم ناراحتت کنم ببخشید (خودشو بیشتر تو بغلش جا کرد)
^بریم پیش بقیه از الانم میای پیش خودم دیگه نبینم خدمتکاری کنی
_اوکی ولی شاید باورت نشه ولی امروز جیمین و ات باهم اومدن کمکمون و دوتاشون خونه رو تمیز میکردن
^واتتتت؟جیمین؟
_آره فقط به روش نیار من فقط به تو گفتم
^اوکی حالا بریم
_(بوسش کرد)بریم
ویو ات:کنار جیمین نشسته بودم که دیدم هانا و یونگی دست تو دست هم اومدن پیشمون
+آشتی؟
_آشتی
×یکی به منم بگه چه خبره ...نکنه شما؟
^آره
&پشمام(نگو پشمام یا برگام بگو چه جالب)
×وات د فاخ
+خب بسه به سلامتی اینم تموم شد
۲.۸k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.