پارت۳
اونا رفتم و من تو ی جنگل تاریک بودم و گریه میکردم
پایان ویو ا/ت
تهیونگ:
امشب بابام مراسم برای شرکت داشت راستی اینو بگم که من بزرگترین مافیا هستم که همه میدونن
داشتیم از جاده رد میشدیم منم به بیرون نگاه میکردم که......
پایان ویو ا/ت
تهیونگ:
امشب بابام مراسم برای شرکت داشت راستی اینو بگم که من بزرگترین مافیا هستم که همه میدونن
داشتیم از جاده رد میشدیم منم به بیرون نگاه میکردم که......
۱.۴k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.